دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
رزوي ديدن كرببلادارم بدل شوق ديدار حسين سر جدا دارم بدل دردلم باشد شب وروز آرزوي كربلا مرغ دل پر مي زند هردم بسوي كربلا اين دل غمديده اندر جستجوي كربلا من هواي خاك پاك كربلا دارم بدل اي بشير اكنون ببر من را بسوي شاه دين زندگيم بستگي دارد ببوي شاه دين تاببوسم مرقد پاك نكوي شاه دين شوق ديدار عزيز مصطفي دارم بدل ص -101 -گلزار حسيني -انتشارات قاشمي -مشهد مقدس ------------ -------اربعين---برسر تربت حسين زينب مضطرآمده -------- بر سر تربت حسين زينب مضطر آمده همره كودكان شه دختر حيدرآمده دختر فاطمه رسد از سفر بلاي شام تاكه مگر بيان كند محنت و ماجراي شام در دل او چوني بود ناله اي ازنواي شام باز بدشت كربلا زينب مضطر آمده بر سر قبر شاه دين زينب مضطر ايستاد ناله كشيد ازجگر ، آه كشيد از نهاد گفت كه اي حسين من ، واي ززاده ي زياد عمر من از جفاي او جان اخا ! سر آمده خيز كه در مزار تو غمزده زينب آمده روز به پيش ديده اش تيره تر از شب آمده جان عزيز خواهرت بهر تو بر لب آمده از سفر جفاي شام سوي تو خواهر آمده زينب ، اي عزيز من از غم تو كباب شد خانه ي صبر خواهرت از غم تو خراب شد قلب من از فراق تو جان برادر آب شد روح من از فراق توبرون زپيكرآمده بازويم اي عزيز حق زكعب ني سياه شد بچرخ چهارمين مرا فغان وشور وآه شد سكينه ي تو دربدر زظلم اين سپاه شد كنار قبرت اين زمان بديده ي تر آمده سر تو پيش چشم بروي نيزه ي سنان تن توپايمال شد زسم اسب كوفيان بريده دست اطهرت زراه كينه ساربان شنيده ام بديدنت حميده مادر آمده بگريه از غمت اخا زمين وآسمان شده بناله از براي تو رسول انس وجان شده كبود تا لب حسين زچوب خيزران شده بلرزه بهر تو ببين كه عرش اكبر آمده رقيه را عزيز من به شام غم گذاشتم بجان اطهرت قسم كه چاره اي نداشتم بروي قبر كوچكش بدست خود نگاشتم زتازيانه عمراو دراين جهان سر آمده ميرسد از سفر كنون عابد داغدار تو سكينه ي عزيز تو رسيده در كنارتو رضايي روزوشب شده زغصه اشكبارتو گداي درگه تواي سبط پيمبر آمده برسر تربت حسين زينب مضطر آمده همره كودكان شه دختر حيدر آمده- -------اثر طبع رضايي -به نقل ازگلزار حسيني -صص 99-100-انتشارات قاسمي-مشهد مقدس
اربعين شاه دين -اشعار از واله (توسط محمد تقي زنگي (جوادي )-مداح -قم-گرداورنده محمدغلامي اربعين شه گلگون گفن است ملك وجن وبشر در محن است چونكه از شام بلا آل رسول كربلاآمده گريان وملول هر يكي امده با شور ونوا بسر تربت پاك شهدا زينب غمزده با شيون وشين يكسر آمد بسر كوي حسين بر سر قبر برادر چو رسيد از جگر ناله ي جانسوز كشيد گفت : اي خسرو صد پاره بدن شكوه دارم ببرت از دشمن بين كه آزرده وبا ناله وآه ميهمان بهر تو آمد اي شاه خيز واز ما بنما استقبال بين كه اطفال تو آمد به چه حال روي طفلان تو گشته نيلي چون عدو بر رخشان زد سيلي اي برادر زجفاي عدوان منزل ما شده اندر ويران من چه گويم كه چه آمد بسرم خون شد ازداغ رقيه جگرم چون كه خوابيده به ويرانه ي شام من ندارم زفراقش آرام داد جان طفل سه ساله ببرت تا نظر كرد حسين جان بسرت داغ او كرد مرا زار وغمين چون به غربت شده ويرانه نشين ديده بست از من وجمع اسرا كرده در گوشه ي ويران ماوا چون نياورده ام آن طفل صغير خجلم از تو ، سراغش تو مگير من و(واله ) زغمت ديده تريم بهر تو جان اخا نوحه گريم ---به نقل از صص 255-257 كتاب گلبانگ غم -گرداورنده : محمد غلامي -توسط محمد تقي زنگي(جوادي) -مداح .قم
اربعين شاه دين -اشعار از واله (توسط محمد تقي زنگي (جوادي )-مداح -قم-گرداورنده محمدغلامي اربعين شه گلگون گفن است ملك وجن وبشر در محن است چونكه از شام بلا آل رسول كربلاآمده گريان وملول هر يكي امده با شور ونوا بسر تربت پاك شهدا زينب غمزده با شيون وشين يكسر آمد بسر كوي حسين بر سر قبر برادر چو رسيد از جگر ناله ي جانسوز كشيد گفت : اي خسرو صد پاره بدن شكوه دارم ببرت از دشمن بين كه آزرده وبا ناله وآه ميهمان بهر تو آمد اي شاه خيز واز ما بنما استقبال بين كه اطفال تو آمد به چه حال روي طفلان تو گشته نيلي چون عدو بر رخشان زد سيلي اي برادر زجفاي عدوان منزل ما شده اندر ويران من چه گويم كه چه آمد بسرم خون شد ازداغ رقيه جگرم چون كه خوابيده به ويرانه ي شام من ندارم زفراقش آرام داد جان طفل سه ساله ببرت تا نظر كرد حسين جان بسرت داغ او كرد مرا زار وغمين چون به غربت شده ويرانه نشين ديده بست از من وجمع اسرا كرده در گوشه ي ويران ماوا چون نياورده ام آن طفل صغير خجلم از تو ، سراغش تو مگير من و(واله ) زغمت ديده تريم بهر تو جان اخا نوحه گريم ---به نقل از صص 255-257 كتاب گلبانگ غم -گرداورنده : محمد غلامي -توسط محمد تقي زنگي(جوادي) -مداح .قم