معرفی وبلاگ
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام) ویارانشان-در تبيان -شاهکارهای ادب فارسی در باره چهارده معصوم (ع)ویاران شان روزنوشتهای ناب از شاهکارهای ادب فارسی -باما باشید ولذت ببرید اگر اهل ذوق باشید حتما به شما خوش خواهد گذشت.ضمنا با همین یوزر می توانید درپارسی بلاگ -پرشن بلاگ -ایران بلاگ وشیعه نتورک وچندین سایت دیگر:هات میل ویاهو ولوکس بلاک وپیکاسا واس کی درایو -فتولیوکام -جی بلاگ--رزبلاگ-عسل بلاگ-اریسفا-پارسفا-فطرت-علمدار -علمدار 133- مهدی بلاگ-مسجدجمکران- تبیان-لوکس بلاگ-زن بلاگر-بلاگر-شیعه ها --شیعه آن لاین-مجله ی ادبی بیشه- پردیس من- عاشورا -رادیو معارف- بلاگ ای کی- یاهوپلاس-داشبورد-وسایتهای دیگری - کارهای مراتماشا کنید.متشکرم ---------------------------------------
صفحه ها
دسته
مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخواب رودویا زودتر از گریه کردن دست بر داردوآرام شود ، قسمتی از لالایی های ذیل در حدی که حفظ دارند در گوش کودک یا نوزاد می خوانند ویا کودک را بغل می گیرند و در خالی که به دوروبرشان می چرخند وراه می روند لالایی می خوانند تا کودک آرامشود ویا بخواخوش فرو رودوحلاصل ومجموعه لالایی هایی که از مادران ویا دختران وزنان فامیل کودک وحتی عمع کودک یاخالهکودک شنیده شده ودیده شدهوجمع اوری گردیده درذیل تقدیم می گردد:لاللالاگل زیره توره (را) خواب خوش گیره بابات رفته زنی گیره نه نت از غصه می میره زن بابات سیاه باشه گلوبندش طلا باشه کنیز صد تو من گیره کنیزی که سیاه باشه لالالالا گل خشخاش بابا رفته خدا همراش الهی زود برگرده گلوبند طلاگیره لاللالاگل زیره توره خواب نمی گیره لالا لالا گل گندم برات گهواره می بندم اگر امر خدا باشه که گهواره ت طلا باشه لالالالا گل زیره چره (چرا ) خوابت نمی گیره لالالالا گل زردی چقدر مادر تو پردردی ! لالاللالا به مشهد شی ( بروی =بشوید) یپای تخت حضرت شی اگر حضرت توره خواه (خواهد) تو جاروکش حضرت شی(شوی) لالالالا گل زیره توره خواب خوشی گیره لالا لالا یی گلم رفته به ملایی گلم رفته که ملا شه( مکتب داربشود) دل مادرتسلی شه لاللالالا گل زیره چره خوابت نمیگیره لالا لالای لایی چغوک بچه ی صحرایی لالالا لا کلونک شی ازاو کوچه روانک شی تو قرآن در بغل گیری توهم ملای مکتب شی لاللالالاگل زیره .....لالالالا به کاهی شی بپای قبر بی بی شی اگر بی بی (بی بی زینب خاتون خواهرامام رضا) توره خواهه تو جارو کش بی بی شی لالالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره بخواب ای گل بخواب ای گل ! بخواب ای خرمن سنبل بخواب ای گل که خو (خواب)داری تو مبل شیر گو (گاو) داری لالاللالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا عسل باشی دلم خواهه پسر باشی به هر منزل که بنشینی تو جادار پدر باشی لالالالا گل زیره .......لاللالالا گلم باشی تسلای دلم باشی بخوابی از سرم وا شی لالالالا گل زیرا توره خواب خوشی گیرهلالالالا به گل مونی (مانی) به آب زیر پل مانی سحرگاهان که بر خیزی به خرمن های گل مونی (شبیه هستی )لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا ی لالایی برو لولوی صحرایی برو لولو برو گم شو تو از طفلم چه می خواهی ؟ لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره..لالالالا گل نعناع بابات رفته شدم تنها لالالالا گل عناب شدم از گریه هات بی تاب لالالالا گل یاسم نگین سبز الماسم لالالالا گل پسته شدم از دست تو خسته لالالالا گل پنبه به قربون سرت عمه لالالالا بیا دایه بخر مخمل کنم سایه لالالالا گل زیره..... لالالالا حبیب الله از این کوچه مرو بالا که دشمن های بد داری سرت را می برند ازراه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره گلم درخواب گلم بیدار گلم هرگز نشه بیمار اگر خواهه شوه بیمار خداوندا نگاهش دار لالالالا گلزیره.....لالالالای عنبر گوش مو ره بازار ببر بفروش به یک من نان و ده سیر گوشت بیا بنشین بخور خاموش لالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره لالالالا گل فندق بابات رفته سر صندق(صندوق) بیاره یک من فندق لالالالا گل زیره ......لالالالا گل گرجه(گورجه فرنگی) سه تا کفتر به یک بر جه یکی سوخته یکی پخته یکی ذکر خدا گفته لالالالا گل آلو نهال سیب وزردالو نهال سیب ر او (اب) برده دل بچه ر (را) خو(خواب ) بردهلالالالا گلزیره توره خواب خوش گیره لالالالا گل سوسن سرت بردار لبت بوسم لبت بوسم که بو داره که با گل گفتگو داره لالالالا گل پونه گدا اومد در خونه (خانه ) یه نون دادم بدش اومه(آمد ) دو نون دادم خوشش اومه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره (1)
اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینی امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبی بود که امت اسلامی بعد از وی با آن رو به رو می شود.اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامی اسلام(ص) است. مادراین مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعی غدیر یعنی پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرارمی دهیم.رسول خدا و غدیرشیخ صدوق در کتاب «امالی » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل می کند: روزی رسول گرامی اسلام(ص) به امیرمومنان(ع)فرمود: ای علی، خداوند آیه «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. ای علی، من جز سخن خدانمی گویم. (3)امام علی و غدیرسلیم بن قیس هلالی به بیعت امیرمومنان(ع) باابوبکر اشاره کرده،می گوید: «ثم اقبل علیهم علی فقال: یا معشرالمسلمین والمهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4)پس علی(ع) به مردم فرمود: ای مسلمانان ومهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی را که پیامبر(ص) در آن روزفرموده بود به مردم یاد آوری کرد. همگی گفتند: آری.در این زمینه می توان به استدلالهای امیرمومنان علی(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت برای ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)ابی الطفیل می گوید: در روزشورا در خانه بودم و شنیدم که علی(ع) گفت: آیا غیر از من کسی در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگی گفتند:نه. (6)حضرت زهرا(س) و غدیرابن عقده در کتاب معروفش «الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش ازرحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزی فرمود؟آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسیتم یوم غدیرخم;» (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیرفرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » (8)امام حسن مجتبی(ع) و غدیرازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامی که می خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود: «انه منی بمنزله هارون من موسی »; همچنین دیدند که پیامبر(ص) وی رادر غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)امام حسین(ع) و غدیرسلیم بن قیس می نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنی هاشم را جمع کرده فرمود: آیامی دانید پیامبر اکرم(ص) علی(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟همگی گفتند: آری. (10)امام زین العابدین(ع) و غدیرابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، می گوید: به علی بن حسین گفتم:«من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده »; به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)امام محمد باقر(ع) و غدیرابان بن تغلب می گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر:«من کنت مولاه فعلی مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: ای اباسعید،پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهدبود. (12)امام جعفرصادق(ع) و غدیرزید شحام می گوید: نزد امام صادق بودم، مردی معتزلی از وی درباره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد وچنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمی کرد.مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج می کند؟حضرت فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»; بدین وسیله ولایت را تمام گردانید واگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمی کرد.(13)امام موسی کاظم(ع) و غدیرعبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسی بن (1)
​ تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ار محراب رفت ورونق منبر شکست معبدین لات وعزی را چو شد فرصت بدست               شهر علم مصطفی را از عداوت ، در شکست ابتدا شور صخیفه منتهی در نهروان                     زاتحاد آن دو ،فرق ساقی کوثر شکستخاصمین در بدر تخم کینه در دل کاشتند                دادحاصل بعدچندی مرتضی را سر شکست معجزشق القمر در کوفه گردید آشکار                  تا زتیغ ابن ملجم فرق آن سرور شکست زد ندا جبریل در بین زمین وآسمان                     اهل عالم ، فرق پر نور شه صفدر شکستزینب محنت قرین آز آن ندا شد باخبر                  درخروش آمد فلک تا قلب آن مضطر شکست می نداند کس زحال زار شبیر وشبر                    گوشوار عرش حق را دل زغمدربر شکستزیمب غم دیده را شد تازه ایام عزا                     تا زشمشیر جفا آن جبهه ی انور شکست ناله کن (آذر)بکش آه ازجگر،برگو مدام                وا مصیبت تارک بن عم پیغمبر شکست (0)
39لرزه در عرش علا افتاده              غرقه خون شیر خدا افتاده           می رسد ناله ای از عرش برین           کشته شد شیر خدا رهبر دین         آنکه در خانه حق گشت پدید          شد به معراج خداوند ، شهید            آنکه غم خوار یتیمان می بود        غرقه خون گشت براه معبودرادمردی که صلونی می گفت            فرق بشکافته در بستر خفت           آنکه نکمیل شده دین از او           لاله رنگ است زخونش سر ورو            آنکه در خانه حق بت بشکست            در شب قدر به ایزد پیوست             کشته شد آنکه بدی یاور ویار         به یتیم وبه اسیر وبیمارآه آه از ستم قوم دغا              کشنه شد حجت حق ، شیر خدا            از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم (0)
1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .[2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است . [3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم . [4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او (0)
(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ، [9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا. [10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. [11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).{ 2 } [12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش (0)
1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .[2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است .[3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم .[4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او (0)
(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ،[9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا.[10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.[11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).{ 2 }[12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه شکست دشمن قرآن وفتح حق ماه ظهور عدل به اهل جهان بود مردی قیام کرده به صحرای کربلا کز خاندان خاتم پیغمبران بود مردی قیام کرده که باانقلاب خون بر هم زن رِِژیم ستم گستران بود مردی قیام کرده که تا روز رستحیز نام گرامیش همه جا جاودان بود فرزند با کفایت نستوه بوتراب کز خون او زمین بلا گلستان بود با خون نوشته است بتاریخ روزگار هرکس که بار ظلم کشد ناتوانبود بهر قیام نسل جوان برعلیه ظلم اول شهیدش اکبر زیبا جوان بود تکمیل تاشود سند سرخ انقلاب امضاءزخون اصغر شیرین زبان بود سیراب تا شوند همهتشنگان عدل در خون طپیده ساقی لب تشگان بود هفتاد وچند یاور وانصار ولشکرش هریکچو آیت است که در خون طپان بود عباس وعون وجعفروعبدالهش چوگل سیراب زاشک دمبدم باغبان بود قرآن ورق ورق پی تحکیم امر حق تا نهضت مقدس دین جاودان بود با این قیام کاخ ستم واژگون نمود تابر قرار مکتب خون جامگان بود بر انتقال خون شهیدان بی کفن گاه قیام (زین اب )قهرمان بود هر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشری تا انقلاب مهدی صاحب زمان بودسرسلسله مردم آزاد حسین استنقل از شکوفه های غم (0)
آنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پستباشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلابماه خروج پیشرومومنان بودماه شکست دشمن قرآن وفتح حقماه ظهور عدل به اهل جهان بودمردی قیام کرده به صحرای کربلاکز خاندان خاتم پیغمبران بودمردی قیام کرده که باانقلاب خونبر هم زن رِِژیم ستم گستران بودمردی قیام کرده که تا روز رستحیزنام گرامیش همه جا جاودان بودفرزند با کفایت نستوه بوترابکز خون او زمین بلا گلستان بودبا خون نوشته است بتاریخ روزگارهرکس که بار ظلم کشد ناتوانبودبهر قیام نسل جوان برعلیه ظلماول شهیدش اکبر زیبا جوان بودتکمیل تاشود سند سرخ انقلابامضاءزخون اصغر شیرین زبان بودسیراب تا شوند همهتشنگان عدلدر خون طپیده ساقی لب تشگان بودهفتاد وچند یاور وانصار ولشکرشهریکچو آیت است که در خون طپان بودعباس وعون وجعفروعبدالهش چوگلسیراب زاشک دمبدم باغبان بودقرآن ورق ورق پی تحکیم امر حقتا نهضت مقدس دین جاودان بودبا این قیام کاخ ستم واژگون نمودتابر قرار مکتب خون جامگان بودبر انتقال خون شهیدان بی کفنگاه قیام (زین اب )قهرمان بودهر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشریتا انقلاب مهدی صاحب زمان بودسرسلسله مردم آزاد حسین استنقل از شکوفههای غم (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلابماه خروج پیشرومومنان بودماه شکست دشمن قرآن وفتح حقماه ظهور عدل به اهل جهان بودمردی قیام کرده به صحرای کربلاکز خاندان خاتم پیغمبران بودمردی قیام کرده که باانقلاب خونبر هم زن رِِژیم ستم گستران بودمردی قیام کرده که تا روز رستحیزنام گرامیش همه جا جاودان بودفرزند با کفایت نستوه بوترابکز خون او زمین بلا گلستان بودبا خون نوشته است بتاریخ روزگارهرکس که بار ظلم کشد ناتوانبودبهر قیام نسل جوان برعلیه ظلماول شهیدش اکبر زیبا جوان بودتکمیل تاشود سند سرخ انقلابامضاءزخون اصغر شیرین زبان بودسیراب تا شوند همهتشنگان عدلدر خون طپیده ساقی لب تشگان بودهفتاد وچند یاور وانصار ولشکرشهریکچو آیت است که در خون طپان بودعباس وعون وجعفروعبدالهش چوگلسیراب زاشک دمبدم باغبان بودقرآن ورق ورق پی تحکیم امر حقتا نهضت مقدس دین جاودان بودبا این قیام کاخ ستم واژگون نمودتابر قرار مکتب خون جامگان بودبر انتقال خون شهیدان بی کفنگاه قیام (زین اب )قهرمان بودهر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشریتا انقلاب مهدی صاحب زمان بودنقل از شکوفه های غم (0)
سرسلسله  ی مردم آزاد حسین استآنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پست               باشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید                     جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
سرسلسله مردم آزاده مردم آزاد حسین استآنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پست               باشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید                     جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخواب رودویا زودتر از گریه کردن دست بر داردوآرام شود ، قسمتی از لالایی های ذیل در حدی که حفظ دارند در گوش کودک یا نوزاد می خوانند ویا کودک را بغل می گیرند و در خالی که به دوروبرشان می چرخند وراه می روند لالایی می خوانند تا کودک آرامشود ویا بخواخوش فرو رودوحلاصل ومجموعه لالایی هایی که از مادران ویا دختران وزنان فامیل کودک وحتی عمع کودک یاخالهکودک شنیده شده ودیده شدهوجمع اوری گردیده درذیل تقدیم می گردد:لاللالاگل زیره توره (را) خواب خوش گیره بابات رفته زنی گیره نه نت از غصه می میره زن بابات سیاه باشه گلوبندش طلا باشه کنیز صد تو من گیره کنیزی که سیاه باشه لالالالا گل خشخاش بابا رفته خدا همراش الهی زود برگرده گلوبند طلاگیره لاللالاگل زیره توره خواب نمی گیره لالا لالا گل گندم برات گهواره می بندم اگر امر خدا باشه که گهواره ت طلا باشه لالالالا گل زیره چره (چرا ) خوابت نمی گیره لالالالا گل زردی چقدر مادر تو پردردی ! لالاللالا به مشهد شی ( بروی =بشوید) یپای تخت حضرت شی اگر حضرت توره خواه (خواهد) تو جاروکش حضرت شی(شوی) لالالالا گل زیره توره خواب خوشی گیره لالا لالا یی گلم رفته به ملایی گلم رفته که ملا شه( مکتب داربشود) دل مادرتسلی شه لاللالالا گل زیره چره خوابت نمیگیره لالا لالای لایی چغوک بچه ی صحرایی لالالا لا کلونک شی ازاو کوچه روانک شی تو قرآن در بغل گیری توهم ملای مکتب شی لاللالالاگل زیره .....لالالالا به کاهی شی بپای قبر بی بی شی اگر بی بی (بی بی زینب خاتون خواهرامام رضا) توره خواهه تو جارو کش بی بی شی لالالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره بخواب ای گل بخواب ای گل ! بخواب ای خرمن سنبل بخواب ای گل که خو (خواب)داری تو مبل شیر گو (گاو) داری لالاللالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا عسل باشی دلم خواهه پسر باشی به هر منزل که بنشینی تو جادار پدر باشی لالالالا گل زیره .......لاللالالا گلم باشی تسلای دلم باشی بخوابی از سرم وا شی لالالالا گل زیرا توره خواب خوشی گیرهلالالالا به گل مونی (مانی) به آب زیر پل مانی سحرگاهان که بر خیزی به خرمن های گل مونی (شبیه هستی )لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا ی لالایی برو لولوی صحرایی برو لولو برو گم شو تو از طفلم چه می خواهی ؟ لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره..لالالالا گل نعناع بابات رفته شدم تنها لالالالا گل عناب شدم از گریه هات بی تاب لالالالا گل یاسم نگین سبز الماسم لالالالا گل پسته شدم از دست تو خسته لالالالا گل پنبه به قربون سرت عمه لالالالا بیا دایه بخر مخمل کنم سایه لالالالا گل زیره..... لالالالا حبیب الله از این کوچه مرو بالا که دشمن های بد داری سرت را می برند ازراه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره گلم درخواب گلم بیدار گلم هرگز نشه بیمار اگر خواهه شوه بیمار خداوندا نگاهش دار لالالالا گلزیره.....لالالالای عنبر گوش مو ره بازار ببر بفروش به یک من نان و ده سیر گوشت بیا بنشین بخور خاموش لالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره لالالالا گل فندق بابات رفته سر صندق(صندوق) بیاره یک من فندق لالالالا گل زیره ......لالالالا گل گرجه(گورجه فرنگی) سه تا کفتر به یک بر جه یکی سوخته یکی پخته یکی ذکر خدا گفته لالالالا گل آلو نهال سیب وزردالو نهال سیب ر او (اب) برده دل بچه ر (را) خو(خواب ) بردهلالالالا گلزیره توره خواب خوش گیره لالالالا گل سوسن سرت بردار لبت بوسم لبت بوسم که بو داره که با گل گفتگو داره لالالالا گل پونه گدا اومد در خونه (خانه ) یه نون دادم بدش اومه(آمد ) دو نون دادم خوشش اومه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره (0)
دخت نبي اكرم (ص) البشارت كه عيان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ي عصمت رخ جانان آمد سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ي دين روشن از نور رخش عالم امكان آمد دختر ختم رسل هادي كل ،شاه سبل از پسرده عيان چون مه كنعان آمد دسته دسته ملك از عالم بالا بزمين بهر ديدار رخش خرم وخندان آمد عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوي زهرا زجنان حوري وغلمان آمد ساره وآسيه ومريم وكلثوم زبهشت از پي خدمت آن زهره ي تابان آمد آنچنان نور رخ دخت نبي جلوه نمود كه قصور همه ي مكه نمايان آمد نه همين مكه منور شده از طلعت او زسما ـابسمك يكسره رخشان آمد شده از مكه همان نور نمايان كه بطور سالهادر طلبش موسي عمران آمد بهر اين نور كه در صلب خليل الله بود نارنمرود به يك لحظه گلستان آمد گر نبردي بزبان نوح نبي نامش را كي نجات از يم وگرداب وزطوفان آمد يوسف مصر گراين نام نخواندي بزبان كينجاتش زچه وگوشه ي زندان آمد چون نيايد زازل تابه ابد همتايش همسرش شير خدا حامي قر آن امد زين دودرياي فضيلت كه بهم شد واصل خارخ از ايندو نكو لولوء و مرجان آمد نه همين ام ابيها نبي اش خوانده زحق ام فضل ،ام كتاب ، ام امامان آمد شب مولود مهين دخت نبي فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد تاكه تبريگ بگويد بجهان شيعه {كربلايي} زسوي نوحه سرايان آمد اثر طبع شاد روان نادعلي كربلايي (0)
بشارت شيعيان !شد ماه شعبان ماه پيغمبر فزون شد بر خلايق لطف وجود خالق اكبر زمين وآسمان وعرش اعظم نورباران شد زانوار رخ نور دو چشم ساقي كوثر عيان گرديد در يثرب جمال عالم آرايي كه جبرئيل امين شد خادمدر بار آن سرور زلطف قادر قدرت نما از گلبن عفت دوگل گرديده ظاهر ازبراي حيدر صفدر يكي در سوم شعبان ، يكي در چارم شعبان يكي چون شمس رخشان ويكي همچون مه انور يكي فرمانده ي عالم ،وصي احمد خاتم يكي يار ومعين وغم خور سلطان بحر وبر يكي از فاطمه ام الائمه ، دختر طاها يكي از حضرت ام البنين همچون دروگوهر يكي نامش حسين ابن علي فرمانرواي دين يكي باب الحوائج ، حضرت عباس نام آور يكي را بوسه زد ختم رسولان بر لب و دندان يكي رامرتضي دست رسايش بادو چشم تر براي ياري درماندگان بحرطوفان زا بسوي ساحل عزت ، يكي كشتي ، يكي لنگر دو صدر الدين، دو بدر الدين ، دو ياروياور قر آن يكي وارث بشهرعلم وآن يك پشتيبان در دو رخ زيبا ، دو قد طوبا ، قدم بنهاد در عالم يكي فرمانده ي اعظم ،يكي سردار وسرلشكر دو جانباز وبرادر ، اين وزير وآن دگر سلطان عيان گرديدبرياري حق ازدو نكو مادر دو روشنگر ، دو عالي فر ، كه بر آنهاخدا بخشد هزاران {كربلايي}را زرحمت در صف محشر اثر طبع نادعلي كربلايي (0)
در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود 50سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) 2 (0)
فیدها
روزنامه الف
leader.ir
ولادت حضرت زینب(س)
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 687586
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 40
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جستجوگر گوگل

دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ

Digital Clock - Status Bar

مرجع وبلاگ نویسان جوان

دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ

Digital Clock - Status Bar

مرجع وبلاگ نویسان جوان

http://www.aviny.com/----

منبع کدهای زیباسازی

Rss
طراح قالب
GraphistThem274

34-يارب تو چنان كن كه پريشان نشوم           محتاج برادران وخويشان نشوم

بي منت خلق خود مرا روزي ده               تا از درتو بر در ايشان نشوم.   يا الله

 

35-يارب زقناعتم توانگر گردان             وز نور يقين دلم منور گردان

 

روزي من سوخته ي سرگردان              بي منت مخلوق ميسر گردان.  ياالله

 

36-يارب ز دو كون بي نيازم گردان         وز افسرفقر سر فرازم گردان

 

در راه طلب محرم رازم  گردان             زان ره كه نه سوي توست بازم گردان.  يا الله

 

37-يارب زكمال لطف خاصم  گردان      واقف به حقايق خواصم گردان

 

از عقل جفاكار، دل افگار شدم              ديوانه ي خود كن وخلاصم گردان .   يا الله

 

38-برگوش دلم زغيب آواز رسان        مرغ دل خسته رابه پرواز رسان

 

يارب كه به دوستي مردان رهت          اين گمشده ي مرا به من باز رسان.   يا الله

 

39-يارب تو مرا ،به يار دمساز رسان       آوازه ي دردم به همآواز رسان

 

آنكس كه من از فراق او غمگينم            اورا به من ومرا به اوباز رسان.  يا الله

 

40-اي خالق ذوالجلال واي بارخداي        تا چند روم در بدر وجاي به جاي

 

يا خانه ي اميد مرا ،در بربند               يا قفل مهمات مرا در بگشاي.   يا الله

 

41-يارب نظري برمن سر گردان كن        لطفي به من دل شده ي حيران كن

 

با من مكن آنچه من سزاي آنم             آنچ ازكرم ولطف توزيبد آن كن. ياالله

 

42-يارب يارب كريمي وغفاري!           رحمان ورحيم وراحم وستاري

 

خواهم كه به رحمت خداوندي خويش     اين بنده ي شرمنده فرو نگذاري.    يا ا لله*

 

*-اشعار فوق كه درسه قسمت تقديم كاربران عزيز شد هر شب سحرگاهان ياهنگام سحر تعدادي ازاين ابيات توسط شوخوانان يامناجات خوانان در پشت بام مسجد وياچندبام بلند روستا خوانده ميشد وسينه به سينه ونسل به نسل آنرا ازبزرگان ياد گرفته بودندوحفظكرده بودند .وبه نسل بعدياد مي دادند تا درهرسحر ماه رمضان جهت بيدار كردن  مردم خوانده شود وهيچ كس هم نمي دانست كه اين اشعاراز چه كسي است وميگفتند ازقديم بزرگان آن را ميخوانده اند وديگران وجوانان آن را از قديمي تر ها ياد ميگرفته اند.اما بنده بعد ازمطالعت زياد وجسجوي فراوان تعدادي از اين ابيات را در رباعيات ابوسعيد ابي الخيريافتم وتعداد كمتري راهم در ميان رباعيات خواجه عبدالله انصاري مشاهده كردم.با آرزوي سعادت براي  همه ي روزه داران.محمد بنده خداي تعالي...

ميلاد حسن  سبط رسول است امشب                   تبريك بزهراي بتول است امشب

شادند محمد وعلي زاين مولود                              خوش باش دعاي ما قبول است امشب ----

در كاخ نزول وحي ، قرآن آمد                                   با آيه ي نور ، نور يزدان آمد

از فاطمه وساقي كوثر ، پسري                                با نور محمدي نمايان آمد-----

--------سرود ولادت اما مجتبي( كريم اهل بيت )عليه السلام----------

پيك شادي دوستان را خوش خبر آورده است                خوش خبر بر دوستان پيك سحر آورده است

نيمه ي ماه خدا ، ماهي دگر آورده است                      سينه ي سينا عيان نور از شجر آورده است

--مژده اي اهل ولا طوبي ثمر آورده است                    يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ----

باز شد بار دگر از مرحمت درهاي خق                          باب دوزخ بسته شد از لطف بي همتاي حق

بر سفير اعظم آمد آيت كبراي حق                             نيمه ي ماه صيام از بهر مهمانهاي حق

---نعمت بي منتها از داد گر آورده است                      يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---

نور باران آسمان گرديده از ماه زمين                               شد منور زاين تجلي كاخ دانشگاه دين

آشكار از بارگاه طيبين وطاهرين                                سبط اكبر آمده از دخت ختم المرسلين

---پيشوا ، بر امت خيرالبشر آورده است                      يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---

دسته دسته بر زمين آمد ملك از آسمان                       بهر تبريك وبشارت سوي ختم مرسلان

بحر رحمت شد بطغيان زامر خلاق جهان                      دست قدرت ازدودرياي شرف  امشب عيان

---ازبراي ساقي كوثر ، گهر آورده است                       يا محمد دخترت امشب پسر آورده است----

ماه گردون چشم عبرت دوخته سوي زمين              ازبراي كسب فيض از چهره ي خورشيد دين

كاخ وحي كبريا روشن شداز نور مبين                       چشم عين الله اعظم باد روشن كين چنين

---زهره ظاهر ازگريبانش قمر آورده است                       يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---

آمد آن استاد دانشگاه ختم الانبيا                                   آمد آن روشنگر برنامه ي صلح وصفا

آمد آن رهبر كه حق را سازد از باطل جدا                             پرده از رخ بر گرفات آيينه ي ايزد نما

---جلوه ي حسنش جهان را زيب وفر آورده است               يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---

زاده ي ياسين والرحمن ورمز هل اتي                                 سيد جنت كه جنت باشدازاو ،پربها

شمس افلاك جلالت ، زينت اهل كسا                             مجتبي، نورالهدي ،فخرالدجا ،كنزالخفا

---از حجاب غيب امشب سر بدر آورده است                   يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---

كرده نوراني جهان را دختر خيرالانام                              ظاهر آورده زخود برشير حق ، بدر تمام

راضيه ، مرضيه ، زهرا ، فاطمه ، ام الامام                      شد زديدار دلآراي عزيزش ، شادكام

---گنج حلم وعلم ودانش بر بشر آورده است                  يا محمد دخترت امشب پسر آورده است --

شاد وخرم زين پسر پيغمبر والا تبار                              لب گشوده همچنان  گل بهر شكر كردگار

كآمده ازدخترش،زهرا ، امامي آشكار                            قهرمان علم ودانش ، خوش دال افتخار

--ازبراي شيعه ي اثني عشر آورده است                        يا محمد دخترت امشب پسر آورده است ---

تشنه ي آب ولا را گو كه آمد بحر علم                             آنكه جاري گردد ازاو صد هزاران نهرعلم

آنكه گفتارش بود زينتفزاي دهر علم                               صانع قدرت نام از بهر باب شهر علم

--در مدينه از كرم در كوب زر آورده است                      يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---

هركسي دارد ولاي آن شه دنيا ودين                          يا علي محشور ميگردد بفردوس برين

دشمنانش را بسوزد نار روز واپسين                        ( كربلايي ) زاين مديحه حضرت روح الامين

--ازبراي طوطي طبعت شكر آورده است                    يا محمد دخترت امشب پسر آورده است---

--نقل از صص ۷۷-۸۰ -ارمغان كربلا كتاب سوم -اثر طبع نادعلي كربلايي (پدر شهيدين كربلايي)-انتشارات خزر -تهران

 

باسمه تعالی      -------------مراسم نیمه رمضانی در روستای کوچ نهارجان بیرجند--------------
یکی از مراسم زیبایی که درماه رمضان درروستای کوچ نهارجان وبسیار ی از روستاهای دیگر  شهرستان بیرجند انجام می گیرد .مراسم نیمه رمضانی است به شرح ذیل انجام میگیردوحال وهوایی دارد که تما م جوانان ونوجوانان وحتی افرا د سی تا چهل ساله هم در آن شرکت میکنند .وبه شرح زیراست .ابتدا درشب میلاد امام حسن مجتبی که نیمه ماه رمضان است ساعتی که از غروب می گذرد وهمه افراد شام را صرف کرده اند .جوانان در میدان روستا جمع میشوند وچند صلوات میفرستند تا دیگر جوانان هم به آنهابپیوندندووقتی جمعیت زیاد شد ازیک سمت ده ویا از بالای روستا شروع می کنند ودر در ب هر منزل اشعاری را میخوانند ودر پایان صاحب خانه مواد خوراکی مثل گردو یا بادام یا شکلات یا نخود وکشمش ویا مود خوراکی دیگر واگراین  مواددر خانه نبود مبلغی پول به جوانان هدیه می دهند ودر آخرسر که همه ی منازل به پایان رسید وکیسه  ها در دست ا نباردار پرشد آنرا بین افراد تقسیم می کنند البته اگر چند جوان زیرک آن را نربایند ودیگران را قال نگذارندکه اگر هم این کار را انجام دهند از باب شوخی است ومی خواهند شادی ونشاط بیشتری به جوانان دست دهدوآن شب را خوش باشند وشادی کنند.اما نحوه ی انجام مراسم چنین است:یک نفر بزرگتر که آشنا به مراسم ومسلط بر آن است به تنهایی شروع به  نام بردن اسم صاحب خانه می کند و مثلا می گوید :حاجی غلامحسین رابلند کنید.همه افراد همصدا جواب می دهند :آمین وبازهمان فرد سردسته ادامه می دهد:بارنگ سرخ .همه باز می گویند :آمین.با مشت پر.آمین واو ادامه می دهد: بازن وبچه .همه می گویند:آمین .بااشتر کجابه .آمین.برسانید به حج وکربلا .همه می گویند : آمین.چون به پایان دعای اولیه رسیدند همه ی افراد هماهنگ شروع به خواندن اشعار ذیل  ذیل میکنند :رمضان آمدآمد رمضان  رمضان آمد با سیصد سوار  چوب برداشته که یا روزه بدار -روزه میدارم لاغر میشوم -گر نمی دارم کافر می شوم حق یامحمدمحمد یا علی حق یامحمد -حسین بن علی حق یامحمد .2-آندم که سر حسین ره بر نیزه زدندحق یامحمد مرغان هوا به چهارطرف خیمه زدند حق یامحمد .مرغان هوا وماهیان در یاحق یامحمد از بهر حسین چوسنگ برسینه زدند حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد .حسین بن علی حق یا محمد .3-
سرسنگ آجین سنگ افتیده هل علی میرزا به جنگ افتیده حق یامحمد .هل علی میرزا کو لشکر توحق یامحمد.کفتران خیمه زده بر سر تو حق یامحمد محمدیا علی حق یامحمد حسین بن علی حق یامحمد .
4-این سرا از کیست روبر باده حق یامحمد یک پسر دارند نودوماده حق یامحمد .این سرا از کیست روبر روزه حق یامحمد .یک دختردارند او گلدوزه حق یامحمد محمد یا علی حق یا محمد حسین بن علی حق یامحمد.
5این سرا از کیست روبرقبرستان پدرم گفته برو خرما بستان .این سرا از کیست دهلونه دراز ما طمع داریم بشقاب پیاز حق یامحمد. محمد یا علی حق یامحمد.حسین بن علی حق یامحمد .6-این سرااز کیست خش خش می کنند .طبق نقره وکشمش میکنند .این سرا از کیست حوضی کنده اند دشمنان اینار بوج کنده اند
حق یا محمد محمد یا علی حق یا محمد .حسین بن علی حق یا محمد .در این جاخواندن اشعار در درب منزل اول به پایان می رسد .صاحب خانه هر چه در خانه داشته باشد روی سینی آماده کرده وبه انبار دارگروه یا سر دسته ی گروه تقدیم وهدیه می کند وگروه روانه ی منزل بعدی میگرددتا همین مراسم را بر درب منازل همه  اهل روستاتکرار کنند وهدیه شان را بگیرند ودرآخر سرهم بین افراد عادلانه تقسیم کنند وشب به پایان رسد.البته گاهی بعضی افراد ازباب شوخی وسرگرمی در آخرکار کیسه حاوی مواد خوراکی را درمی ربایندوفرار می کنند ودقایقی دیگران دنبال آنها می گردند تاربایندگان را پیدا کنند ووقتی آنها را پیدا کردند مواد با خنده وشادی ونشاط بیشتری بین افراد تقسیم می شود ومراسم بپایان میرسد وهمگی به خانه هایشان با شور وشادی وشعف باز می گردند تابرای سحری دیگر آماده شوند .این شرح مختصر مراسم نیمه رمضانی بود در روستای کوچ نهارجان بیرجند .محمد بنده خدای تعالی...

در روستاي كوچ نهارجان بيرجندوبسياري ازروستاهاي ديگراين شهرستان رسمي زيبا به نام شوخواني(شب خواني)كه درواقع يك نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا ميشودوبه شرح ذيل است كه براي مخاطبان وكاربران جهان بيان ميگرددويكي از رسوم زيباي ماه رمضان است.هنگام سحركه مي شوداز قديم مردم ده باصداي خروس خانه بيدارميشده اند وچون پاس دوم را خروس مي خوانده است مي فهميده اند كه حالاوقت سحر خواني يا شوخواني يا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندكه علاوه بر صداي خروس ازروي مكان ستاره هاي آسمان مثلا دب اكبركه به هفت دختران هم معروف است وياا زروي جايگاه سه استاركه همان سه ستاره روشن درآسمان است پي به وقت سحر مي برده اند و يا ازروي مكان ستاره ي ديگري كه به ستاره سحري در نزد مردم روستامعروف است پي مي برده اند كه حالا وقت اذان صبح است زيرا تاحدود 50سال پيش اصلا ساعتي در روستا وجود نداشته كه باساعت بيدارشوند وبه وقت سحر يا اذان صبح پي ببرند.خلاصه چون با صداي خروس بيدارمي شده اند ويا با ديدن ستاره به وقت سحرپي ميبرده اند سه ياچهارنفركه ازآواز وصداي خوبي هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها مي رفته اند ويك نفرهم كه همسايه ي مسجد بوده است بربالاي بام مسجدمي رفته است وهر كدام از اين شوخوانان يا شب خوانان تعدادي از اشعاري راكه ذيلا درج ميگردد مي خوانده اند وبه عبارتي باخدا مناجات مي كرده اندتاباشنيدن صداي مناجات ياهمان شوخواني ياشب خواني مردم روستا بيدارشوند وسحري بخورندوآماده براي نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاري كه مي خوانده اند به ترتيب ذيل شروع ميشده است كه در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان مي رسد: ابتدا مي كنم زبسم الله    بعد از آن لا اله الا الله          ازمحمد مدد همي طلبم         كرمي از علي ولي الله     ياالله(كلمه يا الله بعد ازهردوبيت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعي تكرارميشده است) 2-گوينده ي لا اله الا اللهم     بردين محمد ورسول اللهم برذكر دوازده امامم شب وروز        خاك قدم علي ولي اللهم      يا الله    3-يارب برسالت رسول ثقلين          يارب به غزاكننده ي بدروحنين       عصيان مرا دونيمه كندرعرصات              نيمي به حسن ببخش ونيمي به حسين    ياالله 4-يارب به محمدكه علي ياور ماست           ختم همه انبيا پيغمبرماست           ازگرمي آفتاب محشر غم نيست       تا سايه ي مرتضي علي بر سرماست    يا الله 5-يارب تو مرا غلام حيدر گردان      گرراه غلط كنم مرا برگردان          گرتشنه شوم دراين بيابان نجف        سيرآب مرازحوض كوثر گردان    يا الله 6-يارب به محمدوعلي وزهرا         يارب به حسين وحسن وآل عبا             كز لطف بر آر حاجتم در دوسرا    بي منت خلق ياعلي الاعلي      ياالله 7-الله تويي ازدلم آگاه تويي          گمراه منم برنده ي راه تويي              هر مورچه اي كه دم زند درته چاه ازدم زدن مورچه آگاه تويي      يا الله 8-يارب برسان توحضرت صاحب را      فرزند علي بن ابيطالب را                  كزدوري او هميشه درفريادم مانندسگي كه گم كندصاحب را -    يا الله 9-يارب زكرم دري برويم بگشا راهي كه دراو نجات باشد بنما             مستغنيم از هردو جهان كن بكرم جز يادتو هر چه هست بر از دل ما-    يا الله 10-يارب مكن ازلطف پريشان مارا            هرچندكه هست جرم وعصيان مارا               ذات تو غني بوده وما محتاجيم                      محتاج به غيرخود مگردان مارا -ياالله 11     -بازا بازا هرآنچه هستي بازآ             گركافروگبر وبت پرستي باز آ          اين درگه ما درگه نوميدي نيست               صد باراگرتوبه شكستي بازآ - ياالله 12- اي ذات وصفات تو مبرا زعيوب       يك نام زاسماء توعلام غيوب رحم آركه عمروطاقتم رفت بباد           نه نوح بود نام مرا ، نه ايوب - ياالله 13-از بارگنه شدتن مسكينم پست         يارب چه شوداگرمرا گيري دست گردرعملم آنچه تراشايد نيست           اندر كرمت آنچه مرا بايد هست - ياالله 14-عصيان خلايق ار چه صحرا صحراست           در پيش عنايت تو يك برگ گياست             هرچند گناه ماست كشتي كشتي                   غم نيست كه رحمت تو دريا درياست.   ياالله 15-يارب به علي بن ابيطالب وآل              آن شير خداوبر جهان جل جلال            كاندرسه مكان رسي به فرياد همه            اندردم نزع ومرگ وهنگام سوال.- يا الله* *-     اين اشعارشوخواني ياشب خواني -ادامه داردكه دنبالهِ آ نرا درفرصتي ديگروبزودي تقديم كاربران خواهم نمود.منظر باشيد.محمد بنده خداي تعالي...

جشن دوشهزاده بي نظير است مژده كه ميلاد شه ووزير است

پيك الهي خبرآورده است دختر طاها پسر آورده است

نخل رسالت ثمر آورده است آنكه زحق منجي ودست گير است

مژده كه شد روز ظهور حسين عيان شد از فاطمه نور حسين

شاد ملايك زظهور حسين آنكه به شمس دين مه منير است

سوم شعبان رخ شه شد پديد بهر بشر رهبر دانا رسيد

از پي ياريش زرب مجيد رسيده آنكه بر حسين وزير است

مادراو دختر طاها بود قابله اش مريم ولعيا بود

خادمه اش هاجر وحوا بود آنكه وليعهد شه قدير است

آنكه بود خون خداي جهان آنكه بود سرور آزاد گان

آنكه بود فخرهمه شيعيان فيض رسان عالم كبير است------

چارم شعبان ز پي شاه دين عيان شده زاده ي ام البنين

ياور وغمخوار امام مبين آنكه به سبط مصطفي مشير است

ز بارگاه شيرحق شد عيان وزير بي نظير شاه جهان

پشت وپناه ويار درماندگان كه ياور ومشاور ودلير است

زپشت باب علم خير البشر عيان شده طلعت شمس وقمر

دو مه جبين دونازنين برادر يكي امير و آن يكي وزير است

ماه بني هاشم وسرداردين باعث افتخار ام البنين

رشته ي با ارزش حبل المتين آنكه به حق ياور ودستگير است

پرچم دين در كف با قدرتش مات سلاطين همه از شوكتش

در ره ارشاد بشر همتش باب حوائج به شه و فقير است

قيام شان قيام برپا نمود حق طلبان را همه احيا نمود

زخون پاك اين سند امضا نمود كه حق هميشه فاتح وكبير است

ايكه تو آيينه ي كبريايي خون خداوندي و حق نمايي

كن نظري بسوي (كربلايي) كه سر سپرده وگدا ي پير است

صص 90-93-كتاب : ارمغان كربلا -جلد سوم -ناد علي كربلايي-مداح اهلبيت-موسسه مطبوعاتي خزر-تهران

16-اي حيدر شهسوار وقت مدد است              اي زبده ي هشت وچار،وقت مدد است


 

مگذاركه در عشق تو رسوا گردم               اي صاحب ذوالفقار ، وقت مدد است  -  ياالله


 

17-يارب سبب حيات حيوان بفرست          وز خوان كرم ، نعمت الوان بفرست  


 

از بهر لب تشنه ي طفلان نبات                از سينه ي ابر ، شير باران بفرست.    يا الله


 

18-اي خالق خلق رهنمايي بفرست               بر بنده ي بي نو، نوايي بفرست


 

كار من بيچاره ، گره در گرهست              رحمي بكن وگره گشاي بفرست. ياالله


 

19-راه تو به هرروش كه پويند خوش است      وصل توبه هر جهت كه جويند خوش است


 

روي تو به هر ديده كه بينند نكوست             نام تو به هرزبان گويند خوش است.  يا الله


 

20-تا مهر ابوترا ب دمساز من است               حيدر به جهان ،همدم وهمراز من است


 

اين هردو جگرگوشه ، دوبا لند مرا              مشكن بالم كه وقت پرواز من است.  ياالله


 

21-من بي تو دمي قرار نتوانم كرد               احسان تورا ،شمار نتوانم كرد


 

گربر تن من ، زبان شود هرمويي               يك شكر تواز هزار نتوانم كرد.  يا الله


 

22- شب خيز كه عاشقان به شب راز كنند        گرد دروبام دوست ، پرواز كنند


 

هرجاكه دري بود ، به شب در بندند              الا دردوست را ، كه شب باز كنند. ياالله


 

23-يارب به دونور ديده ي پيغمبر            يعني به دوشمع دودمان حيدر


 

برحال من از عين  عنايت بنگر                 دارم دارم نظر آنكه من نيفتم زنظر. ياالله                                                                                              24-يارب زكرم بر من درويش نگر           در من ، منگر در كرم خويش نگر


 

هرچند نيم لايق  بخشايش  تو                برحال من خسته ي دل ريش نگر. يا الله-


 

25-يارب در دل به غير خود جامگذار            در ديده ي من گرد تمنا مگذار


 

گفتم گفتم زمن نمي آيد كار          رحمي رحمي مرا به من  وامگذار. ياالله


 

26-مجنون وپريشان توام ، دستم گير      سرگشته وحيران تو ام ف دستم گير


 

هربي سروپا چو دسگيري دارد             من بي سر وسامان توام ،دستم گير.ياالله


 

27-اي سر تو در سينه ي هر محرم راز          پيوسته در رحمت تو بر همه باز


 

هركس كه به درگاه تو آورد نياز               محروم زدرگاه تو كي گردد باز. يا الله


 

28-در هر سحري با تو هميگويم راز             بر درگه تو همي كنم عرض نياز


 

بي منت بندگانت اي بنده نواز                   كارمن بيچاره ي سرگشته  بساز.  ياالله


 

29- الله به فرياد من بيكس رس                 فضل وكرمت يار من بيكس بس


 

هركس به كسي وحضرتي مي نازد                جز حضرت تو ندارد اين بيكس كس. ياالله


 

30-اي جمله ي بيكسان عالم را كس              يك جو كرمت تمام عالم را بس


 

من بيكسم وتو بيكسان راياري                  يارب تو به فرياد من بيكس رس .يا الله


 

31-اي واقف اسرارضمير همه كس             در حالت عجز، دستگير همه كس


 

يارب تو مرا،توبه ده وعذر پذير              اي توبه ده وعذرپذير همه كس.   يا الله


 

32-دارم گنهي زقطره ي باران بيش        ازشرم گنه فكنده ام سر در پيش


 

آوازآيدكه سهل باشد درويش               تو در خور خود كني ومادر خور خويش. ياالله


 

33- يارب من اگر گناه بي حد كردم           دانم به يقين كه بر تن خود كردم


 

از هر چه مخالف رضاي تو بود               برگشتم وتوبه كردم وبد كردم.  يا الله


 

   ادامه دارد.بزودي ادامه ي مطلب تقديم خواهد شد  

البشارت كه جهان باز منور آمد                            طاهر از پرده ي عصمت مه ديگر آمد    

اين چه ماهيست كه با قد صنوبر آمد                     از حسين ابن علي شبه پيمبر آمد

---------دوستان مژده كه ميلادي اكبر آمد----------

ببر اي باد صبا مژده براي طاها                              كه شده حسن تويك بار دگرجلوه نما

حق عطاكرده پسر بر پسر شير خدا                       زاده ي خون خدا گشته عيان از ليلا

------زين پسر عالم ايجاد منور آمد--------

بهر ديدار رخش زاده ي زهرا برخاست                    مهر بر ديدن آن ماه دل آرا برخاست   

بوي جانبخش چواز يوسف ليلا برخاست                 گوئيا نعره اي از خاك زليخا  برخاست

-----كه دوباره بجهان يوسف ديگر آمد-------

نور چشمان حسين ابن علي گشت عيان               آل عصمت همه از ديدن رويش شادان

شد زمصباح هدي نور الهي تابان                      احسن الله براين حسن كه از ديدن آن

-----شد خرد  مات كه ميلاد پيمبر آمد ------

سحر يازده از ماه عظيم شعبان                    متولد شده آن حامي دين وقرآن

تاكند ياري فرمانده ي دين  از دل وجان             آري اين افسر ارزنده ي سلطان جهان

------از پي ياري عباس دلاور آمد-----

آمد آن شير دلي كه پي ياري پدر                   وز پي حفظ حريم حرم پيغمبر

همچنان برگ زدشمن بزمين ريزد سر             مركب وخود وميان رابدرد چون حيدر

-----آنكه بر حضرت سجاد برادر آمد -----

آن علي نام كه باشد چو محمد رويش             فاطمي عصمت وباشد چوعلي بازويش

چون حسين است وحسن طينت وخلق وخويش          (كربلايي) شده مداح رخ نيكويش    

----مفتخرآنكه در اين رشته مظفر آمد ---نقل از ص ۱۰۲ كتاب سوم -ارمغان كربلا-نادعلي كربلايي --موسسه مطبوعاتي خزر -تهران  

عيد سعيد شه صاحب زمان                          باد مبارك به همه شيعيان --

مژده زميلاد شه بحر وبر                                قائم دين ، حجت اثني عشر

مظهر الطاف حي داد گر                               نورمبين وارث خيرالبشر

سبط نبي پادشه انس وجان                        باد مبارك به همه شيعيان --

مژده كه بر جسم جهان جان رسيد                 جان جهان حاكم فرمان رسيد

حجت حق  قاطع برهان رسيد                          هادي دين ،حامي قرآن رسيد

شبل علي خسرو كون ومكان                              باد مبارك به همه شيعيان--

مژده كه شد قدرت حق آشكار                            گشت عيان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار                                حجت حق خاتمه ي هشت وچار

سيف خدا  رايت امن وامان                             باد مبارك به همه شيعيان ---

مزده كه ميلاد شه عالم است                         عيد سعيد ولي اعظم است

مولد سبط نبي اكرم است                             آنكه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سيد صاحب زمان                         باد مبارك به همه شيعيان --

بنقل از ديوان آذر خراساني -ص ۱۴۵ -انتشارات طوس مشهد -چاپ ۱۳۸۲ هجري قمري -اثر طبع مرحوم حاج سيد غلامرضا آذر خراساني سرخسي --

مژده ز ميلاد شه ملك دين                              سبط پيمبر ولي چارمين

مژده ز ميلاد شه عالمين                                 زينت عباد شه خافقين

مطلع الانوار شه مشرقين                              سبط پيمبر علي ابن الحسين

سيد سجاد گل باغ دين                                سبط پيمبر ولي چارمين

مزده كه سلطان عباد آمده                           سرور وسر خيل رشاد آمده

بر همگان گنج مراد آمده                            مظهر الطاف جواد آمده

آمده سرحلقه ي اهل يقين                         سبط پيمبر ولي چارمين

مژده كه مرآت خدا شد عيان                         شد متولد شه كون ومكان

شبل حسين زاده ي دخت كيان                       گشت عيان مفخر ايرانيان

ماه عرب  شاه عجم ركن دين                           سبط پيمبر ولي چارمين

مژده كه شد نور خدا  آشكار                                   گشت عيان مظهر پروردگار

آنكه بود شافع روز شمار                                   دست همه دامن آن شهريار

فاش بگو آمده شاه امين                                 سبط پيمبر ولي چارمين

-بنقل از ص ۷۸ -ديوان آذر-جلد دوم -سروده ي مرحوم سيد غلامرضا آذر خراساني -انتشارات طوس مشهد -چاچ چهارم -۱۳۴۸ شمسي --

گوش بر حلقه ي در آويزان                   چشم بنشسته براهت گريان
دل از اين مژده كه خواهي آمد               هست از شوق وصالت لرزان
در رهت بدرقه سازد هر شب                 تا سحر مصحف وادعيه ، زبان
بس كه درراه تو هستم سر پا                رفت از پاي مرا تاب وتوان
دست از دامن الطاف خدا         دست بردار نباشد يك آن
همه از غيبت تو مي نالند            همه از هجر تو بي صبر وامان
همه از خيمه ي بيداد وستم      كه بپا گشت به صحراي زمان
همه ازنخل رطب دار اميد             كه بخشكيد دل پير وجوان
همه از شعله ي نوميدي ياس             كه بر آيد زوراي دل وجان
همه از وحشت عفريت نفاق               كه دهد چهره به هر دوست نشان
همه از سر كشي موج گناه         كه زندطعنه بروي انسان
همه از مردن يزدان شرف           زير پاي هوس بي شرفان
همه ازپنجه ي خونخوار ستم        كه مكد خون دل مضلومان
همه از بي خودي خود دلتنگ          همه گويند بصد آه وفغان
بارالها تو به اين زودي زود            قائم آل محمد برسان
بنقل ازسرودهاي امام مهدي عج....ص 134- چاپ انتشارات قلم گردآورنده : حسين حقجو

X