معرفی وبلاگ
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام) ویارانشان-در تبيان -شاهکارهای ادب فارسی در باره چهارده معصوم (ع)ویاران شان روزنوشتهای ناب از شاهکارهای ادب فارسی -باما باشید ولذت ببرید اگر اهل ذوق باشید حتما به شما خوش خواهد گذشت.ضمنا با همین یوزر می توانید درپارسی بلاگ -پرشن بلاگ -ایران بلاگ وشیعه نتورک وچندین سایت دیگر:هات میل ویاهو ولوکس بلاک وپیکاسا واس کی درایو -فتولیوکام -جی بلاگ--رزبلاگ-عسل بلاگ-اریسفا-پارسفا-فطرت-علمدار -علمدار 133- مهدی بلاگ-مسجدجمکران- تبیان-لوکس بلاگ-زن بلاگر-بلاگر-شیعه ها --شیعه آن لاین-مجله ی ادبی بیشه- پردیس من- عاشورا -رادیو معارف- بلاگ ای کی- یاهوپلاس-داشبورد-وسایتهای دیگری - کارهای مراتماشا کنید.متشکرم ---------------------------------------
صفحه ها
دسته
مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخواب رودویا زودتر از گریه کردن دست بر داردوآرام شود ، قسمتی از لالایی های ذیل در حدی که حفظ دارند در گوش کودک یا نوزاد می خوانند ویا کودک را بغل می گیرند و در خالی که به دوروبرشان می چرخند وراه می روند لالایی می خوانند تا کودک آرامشود ویا بخواخوش فرو رودوحلاصل ومجموعه لالایی هایی که از مادران ویا دختران وزنان فامیل کودک وحتی عمع کودک یاخالهکودک شنیده شده ودیده شدهوجمع اوری گردیده درذیل تقدیم می گردد:لاللالاگل زیره توره (را) خواب خوش گیره بابات رفته زنی گیره نه نت از غصه می میره زن بابات سیاه باشه گلوبندش طلا باشه کنیز صد تو من گیره کنیزی که سیاه باشه لالالالا گل خشخاش بابا رفته خدا همراش الهی زود برگرده گلوبند طلاگیره لاللالاگل زیره توره خواب نمی گیره لالا لالا گل گندم برات گهواره می بندم اگر امر خدا باشه که گهواره ت طلا باشه لالالالا گل زیره چره (چرا ) خوابت نمی گیره لالالالا گل زردی چقدر مادر تو پردردی ! لالاللالا به مشهد شی ( بروی =بشوید) یپای تخت حضرت شی اگر حضرت توره خواه (خواهد) تو جاروکش حضرت شی(شوی) لالالالا گل زیره توره خواب خوشی گیره لالا لالا یی گلم رفته به ملایی گلم رفته که ملا شه( مکتب داربشود) دل مادرتسلی شه لاللالالا گل زیره چره خوابت نمیگیره لالا لالای لایی چغوک بچه ی صحرایی لالالا لا کلونک شی ازاو کوچه روانک شی تو قرآن در بغل گیری توهم ملای مکتب شی لاللالالاگل زیره .....لالالالا به کاهی شی بپای قبر بی بی شی اگر بی بی (بی بی زینب خاتون خواهرامام رضا) توره خواهه تو جارو کش بی بی شی لالالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره بخواب ای گل بخواب ای گل ! بخواب ای خرمن سنبل بخواب ای گل که خو (خواب)داری تو مبل شیر گو (گاو) داری لالاللالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا عسل باشی دلم خواهه پسر باشی به هر منزل که بنشینی تو جادار پدر باشی لالالالا گل زیره .......لاللالالا گلم باشی تسلای دلم باشی بخوابی از سرم وا شی لالالالا گل زیرا توره خواب خوشی گیرهلالالالا به گل مونی (مانی) به آب زیر پل مانی سحرگاهان که بر خیزی به خرمن های گل مونی (شبیه هستی )لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا ی لالایی برو لولوی صحرایی برو لولو برو گم شو تو از طفلم چه می خواهی ؟ لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره..لالالالا گل نعناع بابات رفته شدم تنها لالالالا گل عناب شدم از گریه هات بی تاب لالالالا گل یاسم نگین سبز الماسم لالالالا گل پسته شدم از دست تو خسته لالالالا گل پنبه به قربون سرت عمه لالالالا بیا دایه بخر مخمل کنم سایه لالالالا گل زیره..... لالالالا حبیب الله از این کوچه مرو بالا که دشمن های بد داری سرت را می برند ازراه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره گلم درخواب گلم بیدار گلم هرگز نشه بیمار اگر خواهه شوه بیمار خداوندا نگاهش دار لالالالا گلزیره.....لالالالای عنبر گوش مو ره بازار ببر بفروش به یک من نان و ده سیر گوشت بیا بنشین بخور خاموش لالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره لالالالا گل فندق بابات رفته سر صندق(صندوق) بیاره یک من فندق لالالالا گل زیره ......لالالالا گل گرجه(گورجه فرنگی) سه تا کفتر به یک بر جه یکی سوخته یکی پخته یکی ذکر خدا گفته لالالالا گل آلو نهال سیب وزردالو نهال سیب ر او (اب) برده دل بچه ر (را) خو(خواب ) بردهلالالالا گلزیره توره خواب خوش گیره لالالالا گل سوسن سرت بردار لبت بوسم لبت بوسم که بو داره که با گل گفتگو داره لالالالا گل پونه گدا اومد در خونه (خانه ) یه نون دادم بدش اومه(آمد ) دو نون دادم خوشش اومه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره (1)
اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینی امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبی بود که امت اسلامی بعد از وی با آن رو به رو می شود.اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامی اسلام(ص) است. مادراین مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعی غدیر یعنی پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرارمی دهیم.رسول خدا و غدیرشیخ صدوق در کتاب «امالی » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل می کند: روزی رسول گرامی اسلام(ص) به امیرمومنان(ع)فرمود: ای علی، خداوند آیه «یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسی که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. ای علی، من جز سخن خدانمی گویم. (3)امام علی و غدیرسلیم بن قیس هلالی به بیعت امیرمومنان(ع) باابوبکر اشاره کرده،می گوید: «ثم اقبل علیهم علی فقال: یا معشرالمسلمین والمهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4)پس علی(ع) به مردم فرمود: ای مسلمانان ومهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی را که پیامبر(ص) در آن روزفرموده بود به مردم یاد آوری کرد. همگی گفتند: آری.در این زمینه می توان به استدلالهای امیرمومنان علی(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت برای ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)ابی الطفیل می گوید: در روزشورا در خانه بودم و شنیدم که علی(ع) گفت: آیا غیر از من کسی در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگی گفتند:نه. (6)حضرت زهرا(س) و غدیرابن عقده در کتاب معروفش «الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش ازرحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزی فرمود؟آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسیتم یوم غدیرخم;» (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟!فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیرفرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » (8)امام حسن مجتبی(ع) و غدیرازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامی که می خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود: «انه منی بمنزله هارون من موسی »; همچنین دیدند که پیامبر(ص) وی رادر غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)امام حسین(ع) و غدیرسلیم بن قیس می نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنی هاشم را جمع کرده فرمود: آیامی دانید پیامبر اکرم(ص) علی(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟همگی گفتند: آری. (10)امام زین العابدین(ع) و غدیرابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، می گوید: به علی بن حسین گفتم:«من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده »; به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)امام محمد باقر(ع) و غدیرابان بن تغلب می گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر:«من کنت مولاه فعلی مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: ای اباسعید،پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهدبود. (12)امام جعفرصادق(ع) و غدیرزید شحام می گوید: نزد امام صادق بودم، مردی معتزلی از وی درباره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد وچنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمی کرد.مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج می کند؟حضرت فرمود: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»; بدین وسیله ولایت را تمام گردانید واگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمی کرد.(13)امام موسی کاظم(ع) و غدیرعبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسی بن (1)
​ تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ار محراب رفت ورونق منبر شکست معبدین لات وعزی را چو شد فرصت بدست               شهر علم مصطفی را از عداوت ، در شکست ابتدا شور صخیفه منتهی در نهروان                     زاتحاد آن دو ،فرق ساقی کوثر شکستخاصمین در بدر تخم کینه در دل کاشتند                دادحاصل بعدچندی مرتضی را سر شکست معجزشق القمر در کوفه گردید آشکار                  تا زتیغ ابن ملجم فرق آن سرور شکست زد ندا جبریل در بین زمین وآسمان                     اهل عالم ، فرق پر نور شه صفدر شکستزینب محنت قرین آز آن ندا شد باخبر                  درخروش آمد فلک تا قلب آن مضطر شکست می نداند کس زحال زار شبیر وشبر                    گوشوار عرش حق را دل زغمدربر شکستزیمب غم دیده را شد تازه ایام عزا                     تا زشمشیر جفا آن جبهه ی انور شکست ناله کن (آذر)بکش آه ازجگر،برگو مدام                وا مصیبت تارک بن عم پیغمبر شکست (0)
39لرزه در عرش علا افتاده              غرقه خون شیر خدا افتاده           می رسد ناله ای از عرش برین           کشته شد شیر خدا رهبر دین         آنکه در خانه حق گشت پدید          شد به معراج خداوند ، شهید            آنکه غم خوار یتیمان می بود        غرقه خون گشت براه معبودرادمردی که صلونی می گفت            فرق بشکافته در بستر خفت           آنکه نکمیل شده دین از او           لاله رنگ است زخونش سر ورو            آنکه در خانه حق بت بشکست            در شب قدر به ایزد پیوست             کشته شد آنکه بدی یاور ویار         به یتیم وبه اسیر وبیمارآه آه از ستم قوم دغا              کشنه شد حجت حق ، شیر خدا            از ستم کاری ابن ملجم غوطه ور (کرببلایی) در غم (0)
1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .[2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است . [3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم . [4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او (0)
(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ، [9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا. [10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است. [11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).{ 2 } [12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش (0)
1] ستایش خدای را سزاست که در یگانه گی اش بلند مرتبه و در تنهای اش به آفریدگان نزدیک است. سلطنتش پر جلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است، بر همه چیز احاطه دارد بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.همواره ستوده بوده وخواهد بود ، مجد و بزرگی او را پایانی نیست آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست .[2] اوست آفریننده ی آسمان ها و گستراننده ی زمین ها و حکمران آنها . دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر. هموست پروردگار فرشتگان و روح ، افزونی بخش بر آفریدگان ، و بخشنده ی بر همه موجودات است ، به نیم نگاهی دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند .کریم و بردبار و شکیباست.رحمتش جهان شمول و عطایش منت گزار در انتقام و کیفر سزاواران عذاب بی شتاب است .[3] بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا ، پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است .بر هر هستی فراگیر و چیره . نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه ی اوست ، او را همانندی نیست .در تاریکستان لاشیء او هستی بخش هر هستی است جاودانه و زنده و عدل گستر ، خداوندی جز او نباشد و اوست ارجمند و حکیم .[4] دیده ها رابر او راهی نیست و اوست که دیده ها را دریابد و اوست بر پنهانی ها آگاه و بر کارها دانا ، از دیدن ، کسی وصفش را نیابد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیازد مگر او (0)
(اعراف/54) به پیچد هم او شکننده ی هر ستمگر باطل گرا و نابود کننده ی هر شیطان سرکش است ،[9] نه او را ناسازی باشد و نه برایش مانند و انبازی، یکتا وبی نیاز ، نه زاده و نه زائیده شده و او را همتایی نبوده (سوره اخلاص)، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است . بخواهد به انجام رساند ، اراده کند و حکم نماید ، بداند و بشمارد ، بمیراند و زنده کند ، نیازمند و بی نیاز فرماید ، بخنداند و بگریاند نزدیک آورد و دور برد ،باز دارد و عطا کند اوراست پادشاهی و ستایش ، به دست توانای اوست تمام نیکی و هم اوست بر همه چیز توانا.[10] شب را در روز و روز را در شب فرو برد ،جز او خداوندی نباشد گرانقدر و آمرزنده ،پذیرنده ی دعا و افزاینده ی عطا، برشمارنده نفس ها و پروردگار پری و انسان ، چیزی بر او مشکل ننماید. فریاد فریاد کنندگان ، او را آزرده نکند و اصرارِ اصرار کنندگان او را به ستوه نیاورد .نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را یار ، مومنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است ،هم او که در همه ی احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.[11] او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم در شادی ورنج و آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم وبه سوی هرآنچه مایه ی خوشنودی اوست ، می شتابم و به حکم و فرمان او تسلیم ،چرا که به فرمان بری او شایق واز کیفر او ترسانم زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از ستم اش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).{ 2 }[12] و اکنون به بندگی خویش و پروردگاری او گواهی میدهم ، و وظیفه ی خود را در آنچه وحی شده انجام میدهم مباد از سوی او عذابی فرود آید که کسی را یارای دور ساختن آن از من نباشد هرچند توانش بسیار ، دوستی اش (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه شکست دشمن قرآن وفتح حق ماه ظهور عدل به اهل جهان بود مردی قیام کرده به صحرای کربلا کز خاندان خاتم پیغمبران بود مردی قیام کرده که باانقلاب خون بر هم زن رِِژیم ستم گستران بود مردی قیام کرده که تا روز رستحیز نام گرامیش همه جا جاودان بود فرزند با کفایت نستوه بوتراب کز خون او زمین بلا گلستان بود با خون نوشته است بتاریخ روزگار هرکس که بار ظلم کشد ناتوانبود بهر قیام نسل جوان برعلیه ظلم اول شهیدش اکبر زیبا جوان بود تکمیل تاشود سند سرخ انقلاب امضاءزخون اصغر شیرین زبان بود سیراب تا شوند همهتشنگان عدل در خون طپیده ساقی لب تشگان بود هفتاد وچند یاور وانصار ولشکرش هریکچو آیت است که در خون طپان بود عباس وعون وجعفروعبدالهش چوگل سیراب زاشک دمبدم باغبان بود قرآن ورق ورق پی تحکیم امر حق تا نهضت مقدس دین جاودان بود با این قیام کاخ ستم واژگون نمود تابر قرار مکتب خون جامگان بود بر انتقال خون شهیدان بی کفن گاه قیام (زین اب )قهرمان بود هر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشری تا انقلاب مهدی صاحب زمان بودسرسلسله مردم آزاد حسین استنقل از شکوفه های غم (0)
آنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پستباشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلابماه خروج پیشرومومنان بودماه شکست دشمن قرآن وفتح حقماه ظهور عدل به اهل جهان بودمردی قیام کرده به صحرای کربلاکز خاندان خاتم پیغمبران بودمردی قیام کرده که باانقلاب خونبر هم زن رِِژیم ستم گستران بودمردی قیام کرده که تا روز رستحیزنام گرامیش همه جا جاودان بودفرزند با کفایت نستوه بوترابکز خون او زمین بلا گلستان بودبا خون نوشته است بتاریخ روزگارهرکس که بار ظلم کشد ناتوانبودبهر قیام نسل جوان برعلیه ظلماول شهیدش اکبر زیبا جوان بودتکمیل تاشود سند سرخ انقلابامضاءزخون اصغر شیرین زبان بودسیراب تا شوند همهتشنگان عدلدر خون طپیده ساقی لب تشگان بودهفتاد وچند یاور وانصار ولشکرشهریکچو آیت است که در خون طپان بودعباس وعون وجعفروعبدالهش چوگلسیراب زاشک دمبدم باغبان بودقرآن ورق ورق پی تحکیم امر حقتا نهضت مقدس دین جاودان بودبا این قیام کاخ ستم واژگون نمودتابر قرار مکتب خون جامگان بودبر انتقال خون شهیدان بی کفنگاه قیام (زین اب )قهرمان بودهر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشریتا انقلاب مهدی صاحب زمان بودسرسلسله مردم آزاد حسین استنقل از شکوفههای غم (0)
ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلابماه خروج پیشرومومنان بودماه شکست دشمن قرآن وفتح حقماه ظهور عدل به اهل جهان بودمردی قیام کرده به صحرای کربلاکز خاندان خاتم پیغمبران بودمردی قیام کرده که باانقلاب خونبر هم زن رِِژیم ستم گستران بودمردی قیام کرده که تا روز رستحیزنام گرامیش همه جا جاودان بودفرزند با کفایت نستوه بوترابکز خون او زمین بلا گلستان بودبا خون نوشته است بتاریخ روزگارهرکس که بار ظلم کشد ناتوانبودبهر قیام نسل جوان برعلیه ظلماول شهیدش اکبر زیبا جوان بودتکمیل تاشود سند سرخ انقلابامضاءزخون اصغر شیرین زبان بودسیراب تا شوند همهتشنگان عدلدر خون طپیده ساقی لب تشگان بودهفتاد وچند یاور وانصار ولشکرشهریکچو آیت است که در خون طپان بودعباس وعون وجعفروعبدالهش چوگلسیراب زاشک دمبدم باغبان بودقرآن ورق ورق پی تحکیم امر حقتا نهضت مقدس دین جاودان بودبا این قیام کاخ ستم واژگون نمودتابر قرار مکتب خون جامگان بودبر انتقال خون شهیدان بی کفنگاه قیام (زین اب )قهرمان بودهر ارض(کربلایی) وهر یوم عاشریتا انقلاب مهدی صاحب زمان بودنقل از شکوفه های غم (0)
سرسلسله  ی مردم آزاد حسین استآنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پست               باشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید                     جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
سرسلسله مردم آزاده مردم آزاد حسین استآنکس که دراین ره سر وجان داد حسین استمردی که چوکوهی ببر تیشه ی بیداددامن بکمر برزد واستاد حسین استدرسی به بشر داد بدستور الهیدرسش عملی بود نه کتبی ،نه شفاهیآیین یزیدی که بری بود زانصافننمود بتهدید وبه تطمیع گواهیدر معرکه دشمن چوبه او خط امان دادرد کرد وخروشان شد ودر معرکه جان دادننهاد بزنجیر ستم گردن تسلیمحنجر بدم خنجر بیداد گران دادمردانه دراین معرکه بنهاد قدم رابر ضدستمکار بر افراشت علم رابا نیروی یزدانی وبا دست خداییبشکست بهم قدرت ارکان ستم رااعلامیه از قتلگه کرب وبلا دادبا زینب وسجاد سوی شام فرستاداین جمله زخون بود در آن نشریه مسطورباید بشر از قید اسارت شود آزاداو کرد بنوع بشر این قاعده تعلیمکاندر ره آزادگی از جان نبود بیمدیگر نهراسد زستمکار ستمکشمظلوم بظالم نکند کرنش وتعظیمهر وحشی ناکس نزند کوس تمدنهر کافر ناحق نزند لاف تدیناشرار باحرار نگیرند سر راهناکس نفروشد بکسان ناز وتفر عنشمشیر نباشد بکف زنگی بد مست خائن نشود عالی وعالی نشود پست               باشد که ببالند وننازند ونتازنداز باب زر وسیم باشخاص تهیدستبرچیده شود قاعده ورسم توحشاز مسند حق دور شود قاضی حق کشازبین رود منکرومعروف بیاید                     جاهل رهد از جهل چو عالم بزید خوشمردم همه با کافر وظالم بستیزندپویند ره حق وزناحق بگریزندکوبند همی سنگ الم بر سر بدخواهبر فرق تبهکار همی خاک بریزنداین حکم صریح است وبدیه است ومحققچیره نشود حق کش وکشته نشود حقبیداد گری را اثری نیست بعالمزنده است حسین ابن علی آن حق مطلق (0)
مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخواب رودویا زودتر از گریه کردن دست بر داردوآرام شود ، قسمتی از لالایی های ذیل در حدی که حفظ دارند در گوش کودک یا نوزاد می خوانند ویا کودک را بغل می گیرند و در خالی که به دوروبرشان می چرخند وراه می روند لالایی می خوانند تا کودک آرامشود ویا بخواخوش فرو رودوحلاصل ومجموعه لالایی هایی که از مادران ویا دختران وزنان فامیل کودک وحتی عمع کودک یاخالهکودک شنیده شده ودیده شدهوجمع اوری گردیده درذیل تقدیم می گردد:لاللالاگل زیره توره (را) خواب خوش گیره بابات رفته زنی گیره نه نت از غصه می میره زن بابات سیاه باشه گلوبندش طلا باشه کنیز صد تو من گیره کنیزی که سیاه باشه لالالالا گل خشخاش بابا رفته خدا همراش الهی زود برگرده گلوبند طلاگیره لاللالاگل زیره توره خواب نمی گیره لالا لالا گل گندم برات گهواره می بندم اگر امر خدا باشه که گهواره ت طلا باشه لالالالا گل زیره چره (چرا ) خوابت نمی گیره لالالالا گل زردی چقدر مادر تو پردردی ! لالاللالا به مشهد شی ( بروی =بشوید) یپای تخت حضرت شی اگر حضرت توره خواه (خواهد) تو جاروکش حضرت شی(شوی) لالالالا گل زیره توره خواب خوشی گیره لالا لالا یی گلم رفته به ملایی گلم رفته که ملا شه( مکتب داربشود) دل مادرتسلی شه لاللالالا گل زیره چره خوابت نمیگیره لالا لالای لایی چغوک بچه ی صحرایی لالالا لا کلونک شی ازاو کوچه روانک شی تو قرآن در بغل گیری توهم ملای مکتب شی لاللالالاگل زیره .....لالالالا به کاهی شی بپای قبر بی بی شی اگر بی بی (بی بی زینب خاتون خواهرامام رضا) توره خواهه تو جارو کش بی بی شی لالالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره بخواب ای گل بخواب ای گل ! بخواب ای خرمن سنبل بخواب ای گل که خو (خواب)داری تو مبل شیر گو (گاو) داری لالاللالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا عسل باشی دلم خواهه پسر باشی به هر منزل که بنشینی تو جادار پدر باشی لالالالا گل زیره .......لاللالالا گلم باشی تسلای دلم باشی بخوابی از سرم وا شی لالالالا گل زیرا توره خواب خوشی گیرهلالالالا به گل مونی (مانی) به آب زیر پل مانی سحرگاهان که بر خیزی به خرمن های گل مونی (شبیه هستی )لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره لالالالا ی لالایی برو لولوی صحرایی برو لولو برو گم شو تو از طفلم چه می خواهی ؟ لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره..لالالالا گل نعناع بابات رفته شدم تنها لالالالا گل عناب شدم از گریه هات بی تاب لالالالا گل یاسم نگین سبز الماسم لالالالا گل پسته شدم از دست تو خسته لالالالا گل پنبه به قربون سرت عمه لالالالا بیا دایه بخر مخمل کنم سایه لالالالا گل زیره..... لالالالا حبیب الله از این کوچه مرو بالا که دشمن های بد داری سرت را می برند ازراه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره گلم درخواب گلم بیدار گلم هرگز نشه بیمار اگر خواهه شوه بیمار خداوندا نگاهش دار لالالالا گلزیره.....لالالالای عنبر گوش مو ره بازار ببر بفروش به یک من نان و ده سیر گوشت بیا بنشین بخور خاموش لالالالا گل زیره چره خوابت نمی گیره لالالالا گل فندق بابات رفته سر صندق(صندوق) بیاره یک من فندق لالالالا گل زیره ......لالالالا گل گرجه(گورجه فرنگی) سه تا کفتر به یک بر جه یکی سوخته یکی پخته یکی ذکر خدا گفته لالالالا گل آلو نهال سیب وزردالو نهال سیب ر او (اب) برده دل بچه ر (را) خو(خواب ) بردهلالالالا گلزیره توره خواب خوش گیره لالالالا گل سوسن سرت بردار لبت بوسم لبت بوسم که بو داره که با گل گفتگو داره لالالالا گل پونه گدا اومد در خونه (خانه ) یه نون دادم بدش اومه(آمد ) دو نون دادم خوشش اومه لالالالا گل زیره توره خواب خوش گیره (0)
دخت نبي اكرم (ص) البشارت كه عيان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ي عصمت رخ جانان آمد سر زد ازبرج نبوت مه رخشنده ي دين روشن از نور رخش عالم امكان آمد دختر ختم رسل هادي كل ،شاه سبل از پسرده عيان چون مه كنعان آمد دسته دسته ملك از عالم بالا بزمين بهر ديدار رخش خرم وخندان آمد عزت وفضل وشرافت بنگر زامر خدا سوي زهرا زجنان حوري وغلمان آمد ساره وآسيه ومريم وكلثوم زبهشت از پي خدمت آن زهره ي تابان آمد آنچنان نور رخ دخت نبي جلوه نمود كه قصور همه ي مكه نمايان آمد نه همين مكه منور شده از طلعت او زسما ـابسمك يكسره رخشان آمد شده از مكه همان نور نمايان كه بطور سالهادر طلبش موسي عمران آمد بهر اين نور كه در صلب خليل الله بود نارنمرود به يك لحظه گلستان آمد گر نبردي بزبان نوح نبي نامش را كي نجات از يم وگرداب وزطوفان آمد يوسف مصر گراين نام نخواندي بزبان كينجاتش زچه وگوشه ي زندان آمد چون نيايد زازل تابه ابد همتايش همسرش شير خدا حامي قر آن امد زين دودرياي فضيلت كه بهم شد واصل خارخ از ايندو نكو لولوء و مرجان آمد نه همين ام ابيها نبي اش خوانده زحق ام فضل ،ام كتاب ، ام امامان آمد شب مولود مهين دخت نبي فاطمه شد عرش پرنور شد وفرش چراغان آمد تاكه تبريگ بگويد بجهان شيعه {كربلايي} زسوي نوحه سرايان آمد اثر طبع شاد روان نادعلي كربلايي (0)
بشارت شيعيان !شد ماه شعبان ماه پيغمبر فزون شد بر خلايق لطف وجود خالق اكبر زمين وآسمان وعرش اعظم نورباران شد زانوار رخ نور دو چشم ساقي كوثر عيان گرديد در يثرب جمال عالم آرايي كه جبرئيل امين شد خادمدر بار آن سرور زلطف قادر قدرت نما از گلبن عفت دوگل گرديده ظاهر ازبراي حيدر صفدر يكي در سوم شعبان ، يكي در چارم شعبان يكي چون شمس رخشان ويكي همچون مه انور يكي فرمانده ي عالم ،وصي احمد خاتم يكي يار ومعين وغم خور سلطان بحر وبر يكي از فاطمه ام الائمه ، دختر طاها يكي از حضرت ام البنين همچون دروگوهر يكي نامش حسين ابن علي فرمانرواي دين يكي باب الحوائج ، حضرت عباس نام آور يكي را بوسه زد ختم رسولان بر لب و دندان يكي رامرتضي دست رسايش بادو چشم تر براي ياري درماندگان بحرطوفان زا بسوي ساحل عزت ، يكي كشتي ، يكي لنگر دو صدر الدين، دو بدر الدين ، دو ياروياور قر آن يكي وارث بشهرعلم وآن يك پشتيبان در دو رخ زيبا ، دو قد طوبا ، قدم بنهاد در عالم يكي فرمانده ي اعظم ،يكي سردار وسرلشكر دو جانباز وبرادر ، اين وزير وآن دگر سلطان عيان گرديدبرياري حق ازدو نكو مادر دو روشنگر ، دو عالي فر ، كه بر آنهاخدا بخشد هزاران {كربلايي}را زرحمت در صف محشر اثر طبع نادعلي كربلايي (0)
در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان رسمی زیبا به نام شوخوانی(شب خوانی)که درواقع یک نوع مناجات باخدابوده است.مرسوم بوده وهنوزهم اجرا میشودوبه شرح ذیل است که برای مخاطبان وکاربران جهان بیان میگرددویکی از رسوم زیبای ماه رمضان است.هنگام سحرکه می شوداز قدیم مردم ده باصدای خروس خانه بیدارمیشده اند وچون پاس دوم را خروس می خوانده است می فهمیده اند که حالاوقت سحر خوانی یا شوخوانی یا همان مناجات سحرماه رمضان است وناگفته نماندکه علاوه بر صدای خروس ازروی مکان ستاره های آسمان مثلا دب اکبرکه به هفت دختران هم معروف است ویاا زروی جایگاه سه استارکه همان سه ستاره روشن درآسمان است پی به وقت سحر می برده اند و یا ازروی مکان ستاره ی دیگری که به ستاره سحری در نزد مردم روستامعروف است پی می برده اند که حالا وقت اذان صبح است زیرا تاحدود 50سال پیش اصلا ساعتی در روستا وجود نداشته که باساعت بیدارشوند وبه وقت سحر یا اذان صبح پی ببرند.خلاصه چون با صدای خروس بیدارمی شده اند ویا با دیدن ستاره به وقت سحرپی میبرده اند سه یاچهارنفرکه ازآواز وصدای خوبی هم بر خورداربوده اندبه پشت بام خانه ها می رفته اند ویک نفرهم که همسایه ی مسجد بوده است بربالای بام مسجدمی رفته است وهر کدام از این شوخوانان یا شب خوانان تعدادی از اشعاری راکه ذیلا درج میگردد می خوانده اند وبه عبارتی باخدا مناجات می کرده اندتاباشنیدن صدای مناجات یاهمان شوخوانی یاشب خوانی مردم روستا بیدارشوند وسحری بخورندوآماده برای نماز صبح وگرفتن روزه بشوندواما اشعاری که می خوانده اند به ترتیب ذیل شروع میشده است که در چندقسمت به سمع ونظر خوانندگان می رسد: ابتدا می کنم زبسم الله بعد از آن لا اله الا الله ازمحمد مدد همی طلبم کرمی از علی ولی الله یاالله(کلمه یا الله بعد ازهردوبیت وبه عبارت بهتربعد از هر رباعی تکرارمیشده است) 2 (0)
فیدها
روزنامه الف
leader.ir
ولادت حضرت زینب(س)
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 709284
تعداد نوشته ها : 130
تعداد نظرات : 40
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جستجوگر گوگل

دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ

Digital Clock - Status Bar

مرجع وبلاگ نویسان جوان

دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ

Digital Clock - Status Bar

مرجع وبلاگ نویسان جوان

http://www.aviny.com/----

منبع کدهای زیباسازی

Rss
طراح قالب
GraphistThem274

 :مژده مژده ياران عيد بي نظير است(سرودغديريه)مژده مژده ياران عيد بي نظير است روز خوردن مي ، ازخم غديراست شد زخالق يكتا مرتضي علي مولا، چشم همه روشن ، چشم همه روشن جبرئيل آمد در نزد پيمبر گفتا كه علي را كن بر همه سرور وارث نبي حيدر،شد به مسلمين رهبر چشم همه روشن چشم همه روشن خاتم النبيين شد ، بر روي منبر با همه بگفتا ، حكم حي داور شد معرف مولا، زامر خالق يكتا چشم همه روشن ، چشم همه روشن بخن لك از خلق ، برروي سما شد چون رهبر اسلام ،حجت خدا شد دوستان همه خرم ،دشمنان فرو در غم چشم همه روشن ، چشم همه روشن (كربلايي ) امشب دروجد وسروراست چون نور يدالله ، روي دست نور است شد علي ، ولي الله ،وارث رسول الله چشم همه روشن چشم همه روشن* *-صص 66-67-شكوفه هاي غم از نادعلاي كربلايي(مداح اهل بيت وپدر شهيدين كربلايي ) موسسه مطبوعاتي خزر-تهران چهارشنبه 18/8/1390 - 15:37[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمسلمابن عقيل -اولين فدايي امام حسين (عليه السلام)من كه منصور صفت از سر كين بردارم جرم من عشق حسين است كه در دل دارم جان ناقابلم ار در ره جانان برود دست كي از سر شاهنشه دين بر دارم افتخارم به همين است كه در راه حسين جان شيرين دهم وسر برهش بگذارم اولين كشته ام وآرزويم بود چنين تا كه پيش از همه برسوي جنان رو آرم مسلمم، فخر جهان، عزت دورانم ليك بنگر اكنون كه اسيري به كف اشرارم دگر از زندگي خويش زجان سير شدم ميدهد بسكه فلك از سر كين آزارم مي كنم مدحت آل علي وعصمت او تا كه (گلگون)بتن خويش سروجان دارم* *-اثر طبع سيد مهدي كرماني (گلگون)-به نقل از ص 93 كتاب گلبانگ غم -گرداورنده :محمد غلامي-تهران دوشنبه 16/8/1390 - 18:32[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]اهل بيتبيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي(خطاب به امام زمان عج...)بيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي رميده از دل من آهوي شكيبايي به آه وناله چو يعقوب برسر راهت نشسته ام كه زمصرفراق باز آيي نداي عشق من وراي بي تفاوت تو كشيده حا ل دلم رابه اوج شيدايي جواب عشق مرا يك نظاره ات كافي است كه كار من نكشد عاقبت برسوايي صلاح دلبريت هرچه هست باشد ،ليك چه بهتراينكه به عشاق چهره بنمايي براي لحظه ي چندي زعمر ،(سيد ) را بخاكبوسي كويت اجازه فرمايي* *-سراينده :حقشناس- به نقل از كتاب سرودهاي امام مهدي-ص 25-انتشارات قلم -قم -گردآورنده:حسين حقجو جمعه 13/8/1390 - 23:52[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمرثيه در مصيبت امام محمد باقر(عليه السلام)فلك تاكي سر كين باعزيزان خدا داري جفا تاچند با آل رسول دوسرا داري زبستان رسالت سروها كز داس كين كندي چه كج بازي كه با آزادگان مصطفي داري فلك گلزتار احمد را زراه كين خزان كردي نه شرم از مصفي داري، نه از حيدر حيا داري زداس كينه بركندي شجرهاي ولايت را سر كين ازچه با آل علي مرتضي داري فلك گلهاي زهرا را زراه كينه در دوران بصد محنت ،بصد زاري بخواري مبتلا داري محمد آنكه زالقاب شريفش يك بودباقر گه از هشام ،گه زعبدالملكبروي جفا داري شه بحرالعلومي را كه پشت دين قوي از اوست به پشت زين زهر آلوده بهرش از چه جا داري گهي زيد ستمگر مي كند دعوي ارث ازاو گهي خونين دلش ازكينه ي خصم دغا داري زجور زيددون،وازكينه وبيداد ابراهيم بهار عمرشه را دركمين باد فنا داري ززهرزين دوپايش گشت آزرده، زپا افتاد زبسترخفتنش نالان جميع ماسوا داري سه روزش جابه بستردادي وبگذشت ازدنيا ازين ماتم بگردن صادقش شال عزا داري بكش آه از جگر (آذر)زجور چرخ بداختر بگوتاچند اي چرخ فلك جور وجفا داري* *-جاج غلامرضاآذرحقيقي -مداح اهل بيت-مشهد -به نقل ازديوان آذرجلد اول-صص92-93 چاپ سوم-سال 1348 شمسي-اداره ي فرهنگ وهنر خراسان بزرگ پنج شنبه 12/8/1390 - 22:5[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيبه من بي سر وپا گوشه ي چشمي بنما(خطاب به امام زمان)عج...دلبر گر بنوازي به نگاهي مارا خوشتراست گربدهي منصب شاهي مارا به من بي سر وپاگوشه ي چشمي بنما كه محال است جز اين گوشه ، پناهي مارا بردل تيره ام اي چشمه ي خورشيد بتاب نبود بدتر ازاين روز سياهي مارا ازازل دردل ما تخم محبت كشتند نبود بهتر ازاين مهر گياهي مارا گرچه ازپيشگه خاطر عاطر دوريم هم مگر ياد كند لطف تو گاهي مارا باغم عشق كه كوهيست گران بر دل ما عجب است ار نخرد دوست به كاهي ما را نه دل آشفته تر وشيفته تر ازدل ماست نه جز آن خاطر مجموع ، گواهي ما را مفتقر ، راه به معموره ي حسن تو نبرد بده اي پير خرابات تو راهي مارا* *-به نقل از سرودهاي امام مهدي عج.. انتشارات قلم-قم-ص 20-اثر طبع كمپاني جمعه 6/8/1390 - 14:39[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيدل مرغ هوا بر آن شه ابرار مي سوزد(درباره شهادت امام جواد)عليه السلامزجور معتصم ، جان شه ابرار مي سوزد زسوززهر، حسم حجت دادار مي سوزد از آن ظلمي كه بر شاه نهم بنمود ام الفضل دل زهرا وقلب احمد مختار مي سوزد بزد بر باغ توحيدي شرر از زهر، اهريمن وزآن نخل امامت بين كه برگ وبار مي سوزد زسوززهربر خود چون گزيده مار غلطيدي كزآن حالت، روان حيدركرار مي سوزد چنان برجسم وجان شه شرر افكند زهر كين كزآن محنت دوچشم ثابت وسيار ميسوزد زسوز تشنگي مي سوخت تارفت از جهان آن شه بحال غم فزايش گنبد دوار مي سوزد بروي بام بودي خود سه روز،آن پيكر مسموم كه قلب عالم وآدم از آن رفتار مي سوزد بجسم شه بفكندند مرغان سايه از شفقت دل مرغ هوا بر آن شه ابرار مي سوزد زبام افكند ، ام الفضل،بر روي زمين شه را دل(آهي)زكار آن سيه كردار مي سوزد* *-به نقل از ديوان آهي-جلد دوم-ص 213-انتشارات خزر -تهران -اثر طبع علي آهي1348شمسي پنج شنبه 5/8/1390 - 22:43[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيروي بر خاك بنه تا كه برافلاك رويجان فشاني بكن ار مي طلبي جانان را كس بجانان نرسد تا نفشاند جان را روي بر خاك بنه تا كه بر افلاك روي سر بده تا نگري سروري دوران را ماه كنعان نرود بر فلك حشمت مصر تانبيند الم چه ،ستم زندان را نوح را كشتي اميد به ساحل نرسد تا نيابدغم غرق وخطر طوفان را همت خضر كند طي بيابان فنا ورنه كي بوده نشان زآب بقاء حيوان را حسن ليلي طلبد شيفته اي چون مجنون كه بيكباره كندترك سروسامان را نافه ي مشك خطا تا نخورد خون جگر نبرد رونق گلزار بهارستان را تاشقايق نكشد بار مشقت عمري نربايد به لطافت دل چون نعمان را مفتقرگر نكشي پاي زآن سركوي دستدرحلقه زني زلف عبير افشان را* *-به نقل از متاب سرودهاي امام مهدي چاپ انتشارات قلم -قم -ص 19-سراينده: مفتقر جمعه 29/7/1390 - 16:4[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيبيا بيا كه به جان آمدم زتنهاييبيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي رميده از بر من آهوي شكيبايي به آه وناله چو يعقوب برسر راهت نشسته ام كه زمصر فراق باز آيي نداي عشق من وراي بي تفاوت تو كشيده حال دلم را به اوج شيدايي جواب عشق مرا يك نظاره ات كافيست كه كار من نكشد عاقبت برسوايي براي لحظه ي چندي زعمر(سيد) را بخاك بوسي كويت اجازه فرمايي* *-اثر طبع حق شناس -به نقل از كتاب سرودهاي مهدي -انتشارات قلم -قم -ص 25 جمعه 22/7/1390 - 10:25[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]اهل بيتامام هشتم-امامرضا عليه السلامسلطان سرير ارتضا خسرو طوس روشنگردين،نور مبين، شمس شموس عز وشرفش بين كه اندر حرمش هر صبح ومسا ملك رودبر پابوس----- آن رهبر شيعيان چو جد وپدرش از جور منافقين چه آمد به سرش حق گفت ولي مجرم حق گويي شد از زهر جفاي حصمپاره جگرش--- سلطان سرير ارتضا خسرو طوس روشنگردين،نور مبين، شمس شموس عز وشرفش بين كه اندر حرمش هر صبح ومسا ملك رودبر پابوس----- آن رهبر شيعيان چو جد وپدرش از جور منافقين چه آمد به سرش حق گفت ولي مجرم حق گويي شد از زهر جفاي خصم پاره جگرش - -------آمد شب ميلاد علي شمس خراسان ---------- آمد شب ميلاد علي شمس خراسان فرزند نبي ،رهبر دين ،حامي قرآن ده مژده كه امشب شده عالم همه گلشن زين شمس ا لضحي كشور ايمان شده روشن اي نور خداوندتبارك به تو احسن كز مقدم تو گشته فزون رونق ايران--- شد درشب ميلادي آن سيد ورهبر درسجده به شكرانه ي حق موسي جعفر اندر بر معبود بدي هم به زمين سر زين نعمت والاگهر خالق سبحان--- شمسي كه از او مينگرم نور خدا را اندر طلبش گردش اين ارض وسما را هرزنده دلي برده سويش دست دعا را او حجت حق است ومددكار ضعيفان--- خرم به جنان فاطمه وحيدركرار لبخند زندبر رخشان احمد مختار اين مژده به حيدر رسد از جانب دادار كز نسل تو آمد به جهان خسرو خوبان--- فوج ملك وخيل رسل مدح سرايند با دسته ي گل سوي نبي رو بنمايند تبريك كنان اذن بگيرند وبيايند ازبهرزيارت بزمين خرم وخندان--- آمد بجهان آنكه جهان آمده بهرش جن وملك وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وكون ومكان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان--- هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دين است هم رهبر وهم سروروهم يار ومعين است از سوي خدا برهمه آيات مبين است از نور رخش خلق شده حوري وغلمان--- مردم همه مشتاق به فردوس برينند تا آنكه در آنجا رخ زيباي تو بينند افسوس اگر ماه جمال تو نبينند درروز جزا اي پسر ختم رسولان--- اي خسرو خوبان تو غريب الغربائي وي حجت يزدان تو معين الضعفائي چون مورضعيفي بدرت (كرببلايي) ران ملخ آورده به دربارسليمان--* *-به نقل از كتاب شكوفه هاي غم -اثرطبع ناد علي كربلايي(پدر شهيدين كربلايي)-صص 310-312-انتشارات خزر -تهران شنبه 16/7/1390 - 11:42[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمژده زميلادولي خدا حجت حق شاه خراسان رضامژده ز ميلاد ولي خدا حجت حق شاه خراسان رضا مزده زميلاد شه ملك دين حجت حق سرور اهل يقين قبله ي هفتم وصي هشتمين نور خدا مظهر جان آفرين مظهر قدرت شه ملك ولا حجت حق شاه خراسان رضا مژده كه شد نور خدا جلوه گر سبط نبي شمس الضحي جلوه گر شبل علي ماه هدي جلوه گر روشني ارض وسماء جلوه گر گشت منور همه ارض وسما حجت حق شاه خراسان رضا مژده كه شد نور حقيقت عيان گشت عيان سرور كل جهان كنز عطا خسرو كون ومكان روشن ازانوار رخش شد جهان صحنه ي عالم شد ازاو پر ضياء حجت حق شاه خراسان رضا مژده زميلاد شه ملك طوس بدرالدجا خسرو شمس الشموس مطلع انوار وانيس النفوس آنكه شهانش چو گداخاكبوس آمده بر درزپي التجاء حجت حق شاه خراسان رضا* *-ص111-ديوان آذر -جلد اول -انتشارات نداي اسلام -چاپ سوم 1348 شمسي -مشهد مقدس =============گوش بر حلقه ي در آويزان چشم بنشسته براهت گريان دل از اين مژده كه خواهي آمد هست از شوق وصالت لرزان در رهت بدرقهسازد هر شب تا سحر مصحف وادعيه ، زبان بس كه درراه تو هستم سر پا رفت از پاي مرا تاب وتوان دست از دامن الطاف خدا دست بردار نباشد يك آن همه از غيبت تو مي نالند همه از هجر تو بي صبر وامان همه از خيمه ي بيداد وستم كه بپا گشت به صحراي زمان همه ازنخل رطب دار اميد كه بخشكيد دلپير وجوان همه از شعله ي نوميدي ياس كه بر آيد زوراي دل وجان همه از وحشت عفريت نفاق كه دهد چهره به هر دوست نشان همه از سر كشي موج گناه كه زندطعنه بروي انسان همه از مردن يزدان شرف زير پاي هوس بي شرفان همه ازپنجه ي خونخوار ستم كه مكد خون دل مضلومان همه از بي خودي خود دلتنگ همه گويند بصد آه وفغان بارالها تو به اين زودي زود قائم آل محمد برسان بنقل ازسرودهايامام مهدي عج....ص 134- چاپ انتشارات قلم گردآورنده : حسين حقجو + نوشته شده در جمعه نهم دي 1390ساعت 11:26 توسط mha3131 | نظر بدهيد -------------------------------------------------------------------------------- سرود در ولادت امام محمد باقر عليه السلام مژده زميلاد عزيز بتول حجت حق باقر علم رسول مژده زميلاد شهنشاه دين سبط نبي باقر علم يقين شبل علي نوثمر عابدين مفخر آباء وهمه طيبين در ثمين دوحه ي وحدت اصول حجت حق باقر علم رسول مژده كه ماه رجب ذوالعطاء گشته دومه ظاهرش از يك لقا يك زهلال رخ ماه سماء يك زجمال مه برج هدي بيت علي ابن حسين رانگر فاطمه ي بنت حسن راپسر چون مه تابنده نموده نزول حجت حق باقر علم رسول مژده كه درياي علوم آمده واقف اسرار نجوم آمده روشني دهر ظلوم آمده مظهر تقوا وقيوم آمده آمده آن جامع فقه وآصول حجت حق باقر علم رسول به نقل ازديوان آذرخراساني جلداول-ص-99- افست اسلا ميه- نوبت چهارم-مشهد1348 شمسي + نوشته شده در پنجشنبه هشتم دي 1390ساعت 15:42 توسط mha3131 | يك نظر -------------------------------------------------------------------------------- سرود درولادت امام محمدباقر عليه السلام مژده زميلاد عزيز بتول حجت حق باقر علم رسول مژده زميلاد شهنشاه دين سبط نبي باقر علم يقين شبل علي نوثمر عابدين مفخر آباء وهمه طيبين در ثمين دوحه ي وحدت اصول حجت حق باقر علم رسول مژده كه ماه رجب ذوالعطاء گشته دومه ظاهرش از يك لقا يك زهلال رخ ماه سماء يك زجمال مه برج هدي بيت علي ابن حسين رانگر فاطمه ي بنت حسن راپسر چون مه تابنده نموده نزول حجت حق باقر علم رسول مژده كه درياي علوم آمده واقف اسرار نجوم آمده روشني دهر ظلوم آمده مظهر تقوا وقيوم آمده آمده آن جامع فقه وآصول حجت حق باقر علم رسول به نقل ازديوان آذرخراساني جلداول-ص-99- افست اسلا ميه- نوبت چهارم-مشهد1348 شمسي + نوشته شده در پنجشنبه هشتم دي 1390ساعت 15:41 توسط mha3131 | نظر بدهيد -------------------------------------------------------------------------------- جشن غدير عيد روز غدير در واقع عيد آل محمد عليهم السلام و روز جشن اهل بيت است، و به همين جهت تأكيد خاصى از سوى ائمه عليهم السلام بر جشن گرفتن و اظهار سرور و شادى در اين روز وارد شده است. شخصى يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر آيه ى 'الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ...' "كه در روز غدير نازل شده" در امت ما نازل شده بود ما روز نزول آن را عيد مى گرفتيم! [ الغدير: ج 1 ص 283. عوالم: ج 3:15 ص 115 و 303. ] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: انبياء بنى اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى كردند عيد قرار مى دادند. 'عيد غدير' هم روزى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.... [ بحارالأنوار: ج 37 ص 170. ] بدون شك عيد گرفتن غدير به معناى زنده نگه داشتن آن روز تاريخى در دلهاى شيعيان و احياى محتواى آن در مقابل دشمنان است، و به عنوان علامتى بزرگ بر صفحه ى تاريخ تشيع نقش بسته و نشان دائمى ولايت است. عيد غدير در لسان پيامبر و امامان: ذيلاً احاديثى كه در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده ذكر مى شود: پيامبر: - روز غدير خم افضل و بالاترين عيدهاى امت من است. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى كردند و به جانشينان خود وصيت مى كردند كه اين روز را عيد بگيرند. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] اميرالمؤمنين: - اين روز روز عظيم الشأنى است. [ عوالم: ج 3:15 ص 209. ] در سالى كه عيد غدير با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه اى ايراد نمودند و ضمن آن مطالب زيادى درباره ى عيد گرفتن غدير فرمودند. از جمله فرمودند: 'خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع نموده است'. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] امام صادق: - خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] - عيد غدير 'عيد اللَّه اكبر' است، يعنى عيد بزرگ خداوند است. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] - عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد. [ عوالم: ج 3:15 ص 210 و 211 و 212. ] - روز غدير، روز شريف و عظيمى است... اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ] - روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. ] - شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! [ عوالم: ج 3:15 ص 215. ] - روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. 'روز غدير خم' در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه ى مقربين را موكل مى كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان 'غدير' را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. [ عوالم: ج 3:15 ص 212. ] امام رضا: - اين روز، روز عيدِ اهل بيت محمد عليهم السلام است. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] - هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مى كند. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] در روز عيد غديرى، حضرت عده اى از خواص اصحاب خود را براى افطار دعوت فرمود، و به منازل آنان هدايا و عيدى فرستاد، و درباره ى فضائل اين روز سخنانى فرمود.[عوالم: ج 3:15 ص 221.] امام هادى: - روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل بيت و محبّان ايشان به شمار مى آيد. [ عوالم: ج 3:15 ص 226. ] جشن غدير در آسمان ها: در آسمانها روز غدير را مى شناسند و آن را جشن مى گيرند. در اين باره چهار حديث ذكر مى نماييم: غدير، روز عهد معهود: امام صادق عليه السلام فرمود: نام عيد غدير در آسمانها روز 'عهد معهود' است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] غدير، روز عرضه ولايت بر اهل آسمانها: امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند در روز عيد غدير ولايت را بر اهل آسمانها عرضه كرد، و اهل آسمان هفتم در قبول آن از ديگران سبقت گرفتند. به همين جهت خداوند آسمان هفتم را به عرش خود مزين فرمود. سپس اهل آسمان چهارم بر ديگران سبقت گرفتند، و خداوند آن را به بيت المعمور مزين فرمود. سپس اهل آسمان اول سبقت گرفتند، و خداوند آن را به ستارگان مزين فرمود. [ عوالم: ج 3:15 ص 224. ] ملائكه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام فرمود: روز غدير، روزى است كه خداوند به جبرئيل امر مى كند تا تختى از كرامت خود در مقابل بيت المعمور قرار دهد. سپس جبرئيل بر فراز آن قرار مى گيرد و ملائكه از همه ى آسمانها جمع مى شوند و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ثنا مى فرستند و براى شيعيان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام و محبّان ايشان استغفار مى كنند. [ عوالم: ج 3:15 ص 222. ] نثار فاطمه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام از پدرش امام موسى بن جعفر عليه السلام از جدش امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد كه فرمود: روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلا است. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه ى سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است. در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى خوانند. روز غدير كه فرا مى رسد اهل آسمانها وارد اين قصر مى شوند و تسبيح و تقديس و تهليل مى گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آيند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشك و عنبر مى غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى آيند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند. ملائكه در روز غدير 'نثار فاطمه عليهاالسلام' [ نثار فاطمه عليهاالسلام همان ميوه هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ] را به يكديگر هديه مى دهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى رسد ندا مى آيد: 'به مراتب و درجات خود برگرديد كه به احترام محمد و على تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود'. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 163. عوالم: ج 3:15 ص 221.عيد روز غدير در واقع عيد آل محمد عليهم السلام و روز جشن اهل بيت است، و به همين جهت تأكيد خاصى از سوى ائمه عليهم السلام بر جشن گرفتن و اظهار سرور و شادى در اين روز وارد شده است. شخصى يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر آيه ى 'الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ...' "كه در روز غدير نازل شده" در امت ما نازل شده بود ما روز نزول آن را عيد مى گرفتيم! [ الغدير: ج 1 ص 283. عوالم: ج 3:15 ص 115 و 303. ] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: انبياء بنى اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى كردند عيد قرار مى دادند. 'عيد غدير' هم روزى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.... [ بحارالأنوار: ج 37 ص 170. ] بدون شك عيد گرفتن غدير به معناى زنده نگه داشتن آن روز تاريخى در دلهاى شيعيان و احياى محتواى آن در مقابل دشمنان است، و به عنوان علامتى بزرگ بر صفحه ى تاريخ تشيع نقش بسته و نشان دائمى ولايت است. عيد غدير در لسان پيامبر و امامان: ذيلاً احاديثى كه در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده ذكر مى شود: پيامبر: - روز غدير خم افضل و بالاترين عيدهاى امت من است. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى كردند و به جانشينان خود وصيت مى كردند كه اين روز را عيد بگيرند. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] اميرالمؤمنين: - اين روز روز عظيم الشأنى است. [ عوالم: ج 3:15 ص 209. ] در سالى كه عيد غدير با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه اى ايراد نمودند و ضمن آن مطالب زيادى درباره ى عيد گرفتن غدير فرمودند. از جمله فرمودند: 'خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع نموده است'. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] امام صادق: - خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] - عيد غدير 'عيد اللَّه اكبر' است، يعنى عيد بزرگ خداوند است. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] - عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد. [ عوالم: ج 3:15 ص 210 و 211 و 212. ] - روز غدير، روز شريف و عظيمى است... اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ] - روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. ] - شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! [ عوالم: ج 3:15 ص 215. ] - روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. 'روز غدير خم' در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه ى مقربين را موكل مى كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان 'غدير' را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. [ عوالم: ج 3:15 ص 212. ] امام رضا: - اين روز، روز عيدِ اهل بيت محمد عليهم السلام است. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] - هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مى كند. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] در روز عيد غديرى، حضرت عده اى از خواص اصحاب خود را براى افطار دعوت فرمود، و به منازل آنان هدايا و عيدى فرستاد، و درباره ى فضائل اين روز سخنانى فرمود.[عوالم: ج 3:15 ص 221.] امام هادى: - روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل بيت و محبّان ايشان به شمار مى آيد. [ عوالم: ج 3:15 ص 226. ] جشن غدير در آسمان ها: در آسمانها روز غدير را مى شناسند و آن را جشن مى گيرند. در اين باره چهار حديث ذكر مى نماييم: غدير، روز عهد معهود: امام صادق عليه السلام فرمود: نام عيد غدير در آسمانها روز 'عهد معهود' است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] غدير، روز عرضه ولايت بر اهل آسمانها: امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند در روز عيد غدير ولايت را بر اهل آسمانها عرضه كرد، و اهل آسمان هفتم در قبول آن از ديگران سبقت گرفتند. به همين جهت خداوند آسمان هفتم را به عرش خود مزين فرمود. سپس اهل آسمان چهارم بر ديگران سبقت گرفتند، و خداوند آن را به بيت المعمور مزين فرمود. سپس اهل آسمان اول سبقت گرفتند، و خداوند آن را به ستارگان مزين فرمود. [ عوالم: ج 3:15 ص 224. ] ملائكه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام فرمود: روز غدير، روزى است كه خداوند به جبرئيل امر مى كند تا تختى از كرامت خود در مقابل بيت المعمور قرار دهد. سپس جبرئيل بر فراز آن قرار مى گيرد و ملائكه از همه ى آسمانها جمع مى شوند و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ثنا مى فرستند و براى شيعيان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام و محبّان ايشان استغفار مى كنند. [ عوالم: ج 3:15 ص 222. ] نثار فاطمه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام از پدرش امام موسى بن جعفر عليه السلام از جدش امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد كه فرمود: روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلا است. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه ى سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است. در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى خوانند. روز غدير كه فرا مى رسد اهل آسمانها وارد اين قصر مى شوند و تسبيح و تقديس و تهليل مى گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آيند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشك و عنبر مى غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى آيند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند. ملائكه در روز غدير 'نثار فاطمه عليهاالسلام' [ نثار فاطمه عليهاالسلام همان ميوه هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ] را به يكديگر هديه مى دهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى رسد ندا مى آيد: 'به مراتب و درجات خود برگرديد كه به احترام محمد و على تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود'. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 163. عوالم: ج 3:15 ص  :مژده مژده ياران عيد بي نظير است(سرودغديريه)مژده مژده ياران عيد بي نظير است روز خوردن مي ، ازخم غديراست شد زخالق يكتا مرتضي علي مولا، چشم همه روشن ، چشم همه روشن جبرئيل آمد در نزد پيمبر گفتا كه علي را كن بر همه سرور وارث نبي حيدر،شد به مسلمين رهبر چشم همه روشن چشم همه روشن خاتم النبيين شد ، بر روي منبر با همه بگفتا ، حكم حي داور شد معرف مولا، زامر خالق يكتا چشم همه روشن ، چشم همه روشن بخن لك از خلق ، برروي سما شد چون رهبر اسلام ،حجت خدا شد دوستان همه خرم ،دشمنان فرو در غم چشم همه روشن ، چشم همه روشن (كربلايي ) امشب دروجد وسروراست چون نور يدالله ، روي دست نور است شد علي ، ولي الله ،وارث رسول الله چشم همه روشن چشم همه روشن* *-صص 66-67-شكوفه هاي غم از نادعلاي كربلايي(مداح اهل بيت وپدر شهيدين كربلايي ) موسسه مطبوعاتي خزر-تهران چهارشنبه 18/8/1390 - 15:37[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمسلمابن عقيل -اولين فدايي امام حسين (عليه السلام)من كه منصور صفت از سر كين بردارم جرم من عشق حسين است كه در دل دارم جان ناقابلم ار در ره جانان برود دست كي از سر شاهنشه دين بر دارم افتخارم به همين است كه در راه حسين جان شيرين دهم وسر برهش بگذارم اولين كشته ام وآرزويم بود چنين تا كه پيش از همه برسوي جنان رو آرم مسلمم، فخر جهان، عزت دورانم ليك بنگر اكنون كه اسيري به كف اشرارم دگر از زندگي خويش زجان سير شدم ميدهد بسكه فلك از سر كين آزارم مي كنم مدحت آل علي وعصمت او تا كه (گلگون)بتن خويش سروجان دارم* *-اثر طبع سيد مهدي كرماني (گلگون)-به نقل از ص 93 كتاب گلبانگ غم -گرداورنده :محمد غلامي-تهران دوشنبه 16/8/1390 - 18:32[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]اهل بيتبيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي(خطاب به امام زمان عج...)بيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي رميده از دل من آهوي شكيبايي به آه وناله چو يعقوب برسر راهت نشسته ام كه زمصرفراق باز آيي نداي عشق من وراي بي تفاوت تو كشيده حا ل دلم رابه اوج شيدايي جواب عشق مرا يك نظاره ات كافي است كه كار من نكشد عاقبت برسوايي صلاح دلبريت هرچه هست باشد ،ليك چه بهتراينكه به عشاق چهره بنمايي براي لحظه ي چندي زعمر ،(سيد ) را بخاكبوسي كويت اجازه فرمايي* *-سراينده :حقشناس- به نقل از كتاب سرودهاي امام مهدي-ص 25-انتشارات قلم -قم -گردآورنده:حسين حقجو جمعه 13/8/1390 - 23:52[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمرثيه در مصيبت امام محمد باقر(عليه السلام)فلك تاكي سر كين باعزيزان خدا داري جفا تاچند با آل رسول دوسرا داري زبستان رسالت سروها كز داس كين كندي چه كج بازي كه با آزادگان مصطفي داري فلك گلزتار احمد را زراه كين خزان كردي نه شرم از مصفي داري، نه از حيدر حيا داري زداس كينه بركندي شجرهاي ولايت را سر كين ازچه با آل علي مرتضي داري فلك گلهاي زهرا را زراه كينه در دوران بصد محنت ،بصد زاري بخواري مبتلا داري محمد آنكه زالقاب شريفش يك بودباقر گه از هشام ،گه زعبدالملكبروي جفا داري شه بحرالعلومي را كه پشت دين قوي از اوست به پشت زين زهر آلوده بهرش از چه جا داري گهي زيد ستمگر مي كند دعوي ارث ازاو گهي خونين دلش ازكينه ي خصم دغا داري زجور زيددون،وازكينه وبيداد ابراهيم بهار عمرشه را دركمين باد فنا داري ززهرزين دوپايش گشت آزرده، زپا افتاد زبسترخفتنش نالان جميع ماسوا داري سه روزش جابه بستردادي وبگذشت ازدنيا ازين ماتم بگردن صادقش شال عزا داري بكش آه از جگر (آذر)زجور چرخ بداختر بگوتاچند اي چرخ فلك جور وجفا داري* *-جاج غلامرضاآذرحقيقي -مداح اهل بيت-مشهد -به نقل ازديوان آذرجلد اول-صص92-93 چاپ سوم-سال 1348 شمسي-اداره ي فرهنگ وهنر خراسان بزرگ پنج شنبه 12/8/1390 - 22:5[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيبه من بي سر وپا گوشه ي چشمي بنما(خطاب به امام زمان)عج...دلبر گر بنوازي به نگاهي مارا خوشتراست گربدهي منصب شاهي مارا به من بي سر وپاگوشه ي چشمي بنما كه محال است جز اين گوشه ، پناهي مارا بردل تيره ام اي چشمه ي خورشيد بتاب نبود بدتر ازاين روز سياهي مارا ازازل دردل ما تخم محبت كشتند نبود بهتر ازاين مهر گياهي مارا گرچه ازپيشگه خاطر عاطر دوريم هم مگر ياد كند لطف تو گاهي مارا باغم عشق كه كوهيست گران بر دل ما عجب است ار نخرد دوست به كاهي ما را نه دل آشفته تر وشيفته تر ازدل ماست نه جز آن خاطر مجموع ، گواهي ما را مفتقر ، راه به معموره ي حسن تو نبرد بده اي پير خرابات تو راهي مارا* *-به نقل از سرودهاي امام مهدي عج.. انتشارات قلم-قم-ص 20-اثر طبع كمپاني جمعه 6/8/1390 - 14:39[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيدل مرغ هوا بر آن شه ابرار مي سوزد(درباره شهادت امام جواد)عليه السلامزجور معتصم ، جان شه ابرار مي سوزد زسوززهر، حسم حجت دادار مي سوزد از آن ظلمي كه بر شاه نهم بنمود ام الفضل دل زهرا وقلب احمد مختار مي سوزد بزد بر باغ توحيدي شرر از زهر، اهريمن وزآن نخل امامت بين كه برگ وبار مي سوزد زسوززهربر خود چون گزيده مار غلطيدي كزآن حالت، روان حيدركرار مي سوزد چنان برجسم وجان شه شرر افكند زهر كين كزآن محنت دوچشم ثابت وسيار ميسوزد زسوز تشنگي مي سوخت تارفت از جهان آن شه بحال غم فزايش گنبد دوار مي سوزد بروي بام بودي خود سه روز،آن پيكر مسموم كه قلب عالم وآدم از آن رفتار مي سوزد بجسم شه بفكندند مرغان سايه از شفقت دل مرغ هوا بر آن شه ابرار مي سوزد زبام افكند ، ام الفضل،بر روي زمين شه را دل(آهي)زكار آن سيه كردار مي سوزد* *-به نقل از ديوان آهي-جلد دوم-ص 213-انتشارات خزر -تهران -اثر طبع علي آهي1348شمسي پنج شنبه 5/8/1390 - 22:43[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيروي بر خاك بنه تا كه برافلاك رويجان فشاني بكن ار مي طلبي جانان را كس بجانان نرسد تا نفشاند جان را روي بر خاك بنه تا كه بر افلاك روي سر بده تا نگري سروري دوران را ماه كنعان نرود بر فلك حشمت مصر تانبيند الم چه ،ستم زندان را نوح را كشتي اميد به ساحل نرسد تا نيابدغم غرق وخطر طوفان را همت خضر كند طي بيابان فنا ورنه كي بوده نشان زآب بقاء حيوان را حسن ليلي طلبد شيفته اي چون مجنون كه بيكباره كندترك سروسامان را نافه ي مشك خطا تا نخورد خون جگر نبرد رونق گلزار بهارستان را تاشقايق نكشد بار مشقت عمري نربايد به لطافت دل چون نعمان را مفتقرگر نكشي پاي زآن سركوي دستدرحلقه زني زلف عبير افشان را* *-به نقل از متاب سرودهاي امام مهدي چاپ انتشارات قلم -قم -ص 19-سراينده: مفتقر جمعه 29/7/1390 - 16:4[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيبيا بيا كه به جان آمدم زتنهاييبيا بيا كه بجان آمدم زتنهايي رميده از بر من آهوي شكيبايي به آه وناله چو يعقوب برسر راهت نشسته ام كه زمصر فراق باز آيي نداي عشق من وراي بي تفاوت تو كشيده حال دلم را به اوج شيدايي جواب عشق مرا يك نظاره ات كافيست كه كار من نكشد عاقبت برسوايي براي لحظه ي چندي زعمر(سيد) را بخاك بوسي كويت اجازه فرمايي* *-اثر طبع حق شناس -به نقل از كتاب سرودهاي مهدي -انتشارات قلم -قم -ص 25 جمعه 22/7/1390 - 10:25[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]اهل بيتامام هشتم-امامرضا عليه السلامسلطان سرير ارتضا خسرو طوس روشنگردين،نور مبين، شمس شموس عز وشرفش بين كه اندر حرمش هر صبح ومسا ملك رودبر پابوس----- آن رهبر شيعيان چو جد وپدرش از جور منافقين چه آمد به سرش حق گفت ولي مجرم حق گويي شد از زهر جفاي حصمپاره جگرش--- سلطان سرير ارتضا خسرو طوس روشنگردين،نور مبين، شمس شموس عز وشرفش بين كه اندر حرمش هر صبح ومسا ملك رودبر پابوس----- آن رهبر شيعيان چو جد وپدرش از جور منافقين چه آمد به سرش حق گفت ولي مجرم حق گويي شد از زهر جفاي خصم پاره جگرش - -------آمد شب ميلاد علي شمس خراسان ---------- آمد شب ميلاد علي شمس خراسان فرزند نبي ،رهبر دين ،حامي قرآن ده مژده كه امشب شده عالم همه گلشن زين شمس ا لضحي كشور ايمان شده روشن اي نور خداوندتبارك به تو احسن كز مقدم تو گشته فزون رونق ايران--- شد درشب ميلادي آن سيد ورهبر درسجده به شكرانه ي حق موسي جعفر اندر بر معبود بدي هم به زمين سر زين نعمت والاگهر خالق سبحان--- شمسي كه از او مينگرم نور خدا را اندر طلبش گردش اين ارض وسما را هرزنده دلي برده سويش دست دعا را او حجت حق است ومددكار ضعيفان--- خرم به جنان فاطمه وحيدركرار لبخند زندبر رخشان احمد مختار اين مژده به حيدر رسد از جانب دادار كز نسل تو آمد به جهان خسرو خوبان--- فوج ملك وخيل رسل مدح سرايند با دسته ي گل سوي نبي رو بنمايند تبريك كنان اذن بگيرند وبيايند ازبهرزيارت بزمين خرم وخندان--- آمد بجهان آنكه جهان آمده بهرش جن وملك وحور وجنان آمده بهرش شمس وقمر وكون ومكان آمده بهرش آن رهبر ارزنده وروشنگر انسان--- هم ثامن وهم ضامن وهم حجت دين است هم رهبر وهم سروروهم يار ومعين است از سوي خدا برهمه آيات مبين است از نور رخش خلق شده حوري وغلمان--- مردم همه مشتاق به فردوس برينند تا آنكه در آنجا رخ زيباي تو بينند افسوس اگر ماه جمال تو نبينند درروز جزا اي پسر ختم رسولان--- اي خسرو خوبان تو غريب الغربائي وي حجت يزدان تو معين الضعفائي چون مورضعيفي بدرت (كرببلايي) ران ملخ آورده به دربارسليمان--* *-به نقل از كتاب شكوفه هاي غم -اثرطبع ناد علي كربلايي(پدر شهيدين كربلايي)-صص 310-312-انتشارات خزر -تهران شنبه 16/7/1390 - 11:42[ ويرايش ] [ مشاهده نظرات ]شعر و قطعات ادبيمژده زميلادولي خدا حجت حق شاه خراسان رضامژده ز ميلاد ولي خدا حجت حق شاه خراسان رضا مزده زميلاد شه ملك دين حجت حق سرور اهل يقين قبله ي هفتم وصي هشتمين نور خدا مظهر جان آفرين مظهر قدرت شه ملك ولا حجت حق شاه خراسان رضا مژده كه شد نور خدا جلوه گر سبط نبي شمس الضحي جلوه گر شبل علي ماه هدي جلوه گر روشني ارض وسماء جلوه گر گشت منور همه ارض وسما حجت حق شاه خراسان رضا مژده كه شد نور حقيقت عيان گشت عيان سرور كل جهان كنز عطا خسرو كون ومكان روشن ازانوار رخش شد جهان صحنه ي عالم شد ازاو پر ضياء حجت حق شاه خراسان رضا مژده زميلاد شه ملك طوس بدرالدجا خسرو شمس الشموس مطلع انوار وانيس النفوس آنكه شهانش چو گداخاكبوس آمده بر درزپي التجاء حجت حق شاه خراسان رضا* *-ص111-ديوان آذر -جلد اول -انتشارات نداي اسلام -چاپ سوم 1348 شمسي -مشهد مقدس =============گوش بر حلقه ي در آويزان چشم بنشسته براهت گريان دل از اين مژده كه خواهي آمد هست از شوق وصالت لرزان در رهت بدرقهسازد هر شب تا سحر مصحف وادعيه ، زبان بس كه درراه تو هستم سر پا رفت از پاي مرا تاب وتوان دست از دامن الطاف خدا دست بردار نباشد يك آن همه از غيبت تو مي نالند همه از هجر تو بي صبر وامان همه از خيمه ي بيداد وستم كه بپا گشت به صحراي زمان همه ازنخل رطب دار اميد كه بخشكيد دلپير وجوان همه از شعله ي نوميدي ياس كه بر آيد زوراي دل وجان همه از وحشت عفريت نفاق كه دهد چهره به هر دوست نشان همه از سر كشي موج گناه كه زندطعنه بروي انسان همه از مردن يزدان شرف زير پاي هوس بي شرفان همه ازپنجه ي خونخوار ستم كه مكد خون دل مضلومان همه از بي خودي خود دلتنگ همه گويند بصد آه وفغان بارالها تو به اين زودي زود قائم آل محمد برسان بنقل ازسرودهايامام مهدي عج....ص 134- چاپ انتشارات قلم گردآورنده : حسين حقجو + نوشته شده در جمعه نهم دي 1390ساعت 11:26 توسط mha3131 | نظر بدهيد -------------------------------------------------------------------------------- سرود در ولادت امام محمد باقر عليه السلام مژده زميلاد عزيز بتول حجت حق باقر علم رسول مژده زميلاد شهنشاه دين سبط نبي باقر علم يقين شبل علي نوثمر عابدين مفخر آباء وهمه طيبين در ثمين دوحه ي وحدت اصول حجت حق باقر علم رسول مژده كه ماه رجب ذوالعطاء گشته دومه ظاهرش از يك لقا يك زهلال رخ ماه سماء يك زجمال مه برج هدي بيت علي ابن حسين رانگر فاطمه ي بنت حسن راپسر چون مه تابنده نموده نزول حجت حق باقر علم رسول مژده كه درياي علوم آمده واقف اسرار نجوم آمده روشني دهر ظلوم آمده مظهر تقوا وقيوم آمده آمده آن جامع فقه وآصول حجت حق باقر علم رسول به نقل ازديوان آذرخراساني جلداول-ص-99- افست اسلا ميه- نوبت چهارم-مشهد1348 شمسي + نوشته شده در پنجشنبه هشتم دي 1390ساعت 15:42 توسط mha3131 | يك نظر -------------------------------------------------------------------------------- سرود درولادت امام محمدباقر عليه السلام مژده زميلاد عزيز بتول حجت حق باقر علم رسول مژده زميلاد شهنشاه دين سبط نبي باقر علم يقين شبل علي نوثمر عابدين مفخر آباء وهمه طيبين در ثمين دوحه ي وحدت اصول حجت حق باقر علم رسول مژده كه ماه رجب ذوالعطاء گشته دومه ظاهرش از يك لقا يك زهلال رخ ماه سماء يك زجمال مه برج هدي بيت علي ابن حسين رانگر فاطمه ي بنت حسن راپسر چون مه تابنده نموده نزول حجت حق باقر علم رسول مژده كه درياي علوم آمده واقف اسرار نجوم آمده روشني دهر ظلوم آمده مظهر تقوا وقيوم آمده آمده آن جامع فقه وآصول حجت حق باقر علم رسول به نقل ازديوان آذرخراساني جلداول-ص-99- افست اسلا ميه- نوبت چهارم-مشهد1348 شمسي + نوشته شده در پنجشنبه هشتم دي 1390ساعت 15:41 توسط mha3131 | نظر بدهيد -------------------------------------------------------------------------------- جشن غدير عيد روز غدير در واقع عيد آل محمد عليهم السلام و روز جشن اهل بيت است، و به همين جهت تأكيد خاصى از سوى ائمه عليهم السلام بر جشن گرفتن و اظهار سرور و شادى در اين روز وارد شده است. شخصى يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر آيه ى 'الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ...' "كه در روز غدير نازل شده" در امت ما نازل شده بود ما روز نزول آن را عيد مى گرفتيم! [ الغدير: ج 1 ص 283. عوالم: ج 3:15 ص 115 و 303. ] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: انبياء بنى اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى كردند عيد قرار مى دادند. 'عيد غدير' هم روزى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.... [ بحارالأنوار: ج 37 ص 170. ] بدون شك عيد گرفتن غدير به معناى زنده نگه داشتن آن روز تاريخى در دلهاى شيعيان و احياى محتواى آن در مقابل دشمنان است، و به عنوان علامتى بزرگ بر صفحه ى تاريخ تشيع نقش بسته و نشان دائمى ولايت است. عيد غدير در لسان پيامبر و امامان: ذيلاً احاديثى كه در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده ذكر مى شود: پيامبر: - روز غدير خم افضل و بالاترين عيدهاى امت من است. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى كردند و به جانشينان خود وصيت مى كردند كه اين روز را عيد بگيرند. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] اميرالمؤمنين: - اين روز روز عظيم الشأنى است. [ عوالم: ج 3:15 ص 209. ] در سالى كه عيد غدير با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه اى ايراد نمودند و ضمن آن مطالب زيادى درباره ى عيد گرفتن غدير فرمودند. از جمله فرمودند: 'خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع نموده است'. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] امام صادق: - خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] - عيد غدير 'عيد اللَّه اكبر' است، يعنى عيد بزرگ خداوند است. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] - عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد. [ عوالم: ج 3:15 ص 210 و 211 و 212. ] - روز غدير، روز شريف و عظيمى است... اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ] - روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. ] - شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! [ عوالم: ج 3:15 ص 215. ] - روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. 'روز غدير خم' در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه ى مقربين را موكل مى كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان 'غدير' را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. [ عوالم: ج 3:15 ص 212. ] امام رضا: - اين روز، روز عيدِ اهل بيت محمد عليهم السلام است. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] - هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مى كند. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] در روز عيد غديرى، حضرت عده اى از خواص اصحاب خود را براى افطار دعوت فرمود، و به منازل آنان هدايا و عيدى فرستاد، و درباره ى فضائل اين روز سخنانى فرمود.[عوالم: ج 3:15 ص 221.] امام هادى: - روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل بيت و محبّان ايشان به شمار مى آيد. [ عوالم: ج 3:15 ص 226. ] جشن غدير در آسمان ها: در آسمانها روز غدير را مى شناسند و آن را جشن مى گيرند. در اين باره چهار حديث ذكر مى نماييم: غدير، روز عهد معهود: امام صادق عليه السلام فرمود: نام عيد غدير در آسمانها روز 'عهد معهود' است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] غدير، روز عرضه ولايت بر اهل آسمانها: امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند در روز عيد غدير ولايت را بر اهل آسمانها عرضه كرد، و اهل آسمان هفتم در قبول آن از ديگران سبقت گرفتند. به همين جهت خداوند آسمان هفتم را به عرش خود مزين فرمود. سپس اهل آسمان چهارم بر ديگران سبقت گرفتند، و خداوند آن را به بيت المعمور مزين فرمود. سپس اهل آسمان اول سبقت گرفتند، و خداوند آن را به ستارگان مزين فرمود. [ عوالم: ج 3:15 ص 224. ] ملائكه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام فرمود: روز غدير، روزى است كه خداوند به جبرئيل امر مى كند تا تختى از كرامت خود در مقابل بيت المعمور قرار دهد. سپس جبرئيل بر فراز آن قرار مى گيرد و ملائكه از همه ى آسمانها جمع مى شوند و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ثنا مى فرستند و براى شيعيان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام و محبّان ايشان استغفار مى كنند. [ عوالم: ج 3:15 ص 222. ] نثار فاطمه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام از پدرش امام موسى بن جعفر عليه السلام از جدش امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد كه فرمود: روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلا است. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه ى سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است. در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى خوانند. روز غدير كه فرا مى رسد اهل آسمانها وارد اين قصر مى شوند و تسبيح و تقديس و تهليل مى گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آيند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشك و عنبر مى غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى آيند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند. ملائكه در روز غدير 'نثار فاطمه عليهاالسلام' [ نثار فاطمه عليهاالسلام همان ميوه هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ] را به يكديگر هديه مى دهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى رسد ندا مى آيد: 'به مراتب و درجات خود برگرديد كه به احترام محمد و على تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود'. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 163. عوالم: ج 3:15 ص 221.عيد روز غدير در واقع عيد آل محمد عليهم السلام و روز جشن اهل بيت است، و به همين جهت تأكيد خاصى از سوى ائمه عليهم السلام بر جشن گرفتن و اظهار سرور و شادى در اين روز وارد شده است. شخصى يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر آيه ى 'الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ...' "كه در روز غدير نازل شده" در امت ما نازل شده بود ما روز نزول آن را عيد مى گرفتيم! [ الغدير: ج 1 ص 283. عوالم: ج 3:15 ص 115 و 303. ] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: انبياء بنى اسرائيل روزى را كه جانشينِ بعد از خود را تعيين مى كردند عيد قرار مى دادند. 'عيد غدير' هم روزى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود.... [ بحارالأنوار: ج 37 ص 170. ] بدون شك عيد گرفتن غدير به معناى زنده نگه داشتن آن روز تاريخى در دلهاى شيعيان و احياى محتواى آن در مقابل دشمنان است، و به عنوان علامتى بزرگ بر صفحه ى تاريخ تشيع نقش بسته و نشان دائمى ولايت است. عيد غدير در لسان پيامبر و امامان: ذيلاً احاديثى كه در فضيلت عيد غدير و اهميت خاص آن در مقايسه با ساير اعياد از لسان معصومين عليهم السلام وارد شده ذكر مى شود: پيامبر: - روز غدير خم افضل و بالاترين عيدهاى امت من است. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت فرمود كه اين روز را عيد بگيرد، و فرمود: انبياء هم چنين مى كردند و به جانشينان خود وصيت مى كردند كه اين روز را عيد بگيرند. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] اميرالمؤمنين: - اين روز روز عظيم الشأنى است. [ عوالم: ج 3:15 ص 209. ] در سالى كه عيد غدير با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه اى ايراد نمودند و ضمن آن مطالب زيادى درباره ى عيد گرفتن غدير فرمودند. از جمله فرمودند: 'خداوند در اين روز دو عيد عظيم و بزرگ را براى شما جمع نموده است'. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ] امام صادق: - خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر آنكه اين روز را عيد گرفته و حرمت آن را نگه داشته است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] - عيد غدير 'عيد اللَّه اكبر' است، يعنى عيد بزرگ خداوند است. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ] - عيد غدير خم از عيد فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد. [ عوالم: ج 3:15 ص 210 و 211 و 212. ] - روز غدير، روز شريف و عظيمى است... اين روز، روزِ عيد و شادى و سرور است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. اليقين: ص 372 باب 132. ] - روز غدير خم روزى است كه خداوند آن را براى شيعيان و محبّان ما عيد قرار داده است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. ] - شايد گمان كنى كه خداوند روزى با حرمت تر از روز غدير خلق كرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! [ عوالم: ج 3:15 ص 215. ] - روز قيامت چهار روز را مانند عروس به پيشگاه الهى مى برند: عيد فطر، عيد قربان، روز جمعه، عيد غدير. 'روز غدير خم' در مقابل عيد قربان و فطر مانند ماه بين ستارگان است. خداوند تعالى بر غدير ملائكه ى مقربين را موكل مى كند كه رئيسشان جبرئيل است، و انبياء مرسلين را كه رئيسشان حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله است، و اوصياء منتجبين را كه رئيسشان اميرالمؤمنين عليه السلام است، و اولياء خود را كه رئيسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اينان 'غدير' را همراهى مى كنند تا آن را وارد بهشت نمايند. [ عوالم: ج 3:15 ص 212. ] امام رضا: - اين روز، روز عيدِ اهل بيت محمد عليهم السلام است. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] - هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مى كند. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ] در روز عيد غديرى، حضرت عده اى از خواص اصحاب خود را براى افطار دعوت فرمود، و به منازل آنان هدايا و عيدى فرستاد، و درباره ى فضائل اين روز سخنانى فرمود.[عوالم: ج 3:15 ص 221.] امام هادى: - روزِ غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل بيت و محبّان ايشان به شمار مى آيد. [ عوالم: ج 3:15 ص 226. ] جشن غدير در آسمان ها: در آسمانها روز غدير را مى شناسند و آن را جشن مى گيرند. در اين باره چهار حديث ذكر مى نماييم: غدير، روز عهد معهود: امام صادق عليه السلام فرمود: نام عيد غدير در آسمانها روز 'عهد معهود' است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ] غدير، روز عرضه ولايت بر اهل آسمانها: امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند در روز عيد غدير ولايت را بر اهل آسمانها عرضه كرد، و اهل آسمان هفتم در قبول آن از ديگران سبقت گرفتند. به همين جهت خداوند آسمان هفتم را به عرش خود مزين فرمود. سپس اهل آسمان چهارم بر ديگران سبقت گرفتند، و خداوند آن را به بيت المعمور مزين فرمود. سپس اهل آسمان اول سبقت گرفتند، و خداوند آن را به ستارگان مزين فرمود. [ عوالم: ج 3:15 ص 224. ] ملائكه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام فرمود: روز غدير، روزى است كه خداوند به جبرئيل امر مى كند تا تختى از كرامت خود در مقابل بيت المعمور قرار دهد. سپس جبرئيل بر فراز آن قرار مى گيرد و ملائكه از همه ى آسمانها جمع مى شوند و بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ثنا مى فرستند و براى شيعيان اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام و محبّان ايشان استغفار مى كنند. [ عوالم: ج 3:15 ص 222. ] نثار فاطمه در جشن غدير: امام رضا عليه السلام از پدرش امام موسى بن جعفر عليه السلام از جدش امام صادق عليه السلام نقل مى فرمايد كه فرمود: روز غدير نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمين است. خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده كه بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلا است. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خيمه ى سبز رنگ وجود دارد و خاك آن از مشك و عنبر است. در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شير و نهرى از عسل. در كناره هاى اين نهرها درختانى از انواع ميوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طيورى هستند كه بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهايشان از ياقوت است و به انواع صداها مى خوانند. روز غدير كه فرا مى رسد اهل آسمانها وارد اين قصر مى شوند و تسبيح و تقديس و تهليل مى گويند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آيند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشك و عنبر مى غلطند. آنگاه كه ملائكه جمع شدند بار ديگر به پرواز در مى آيند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند. ملائكه در روز غدير 'نثار فاطمه عليهاالسلام' [ نثار فاطمه عليهاالسلام همان ميوه هاى درخت طوبى است كه در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائكه آنها را به عنوان يادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ] را به يكديگر هديه مى دهند. وقتى آخرين ساعات روز غدير فرا مى رسد ندا مى آيد: 'به مراتب و درجات خود برگرديد كه به احترام محمد و على تا سال آينده در چنين روزى، از لغزش و خطر در امان خواهيد بود'. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 163. عوالم: ج 3:15 ص


دسته ها :
جمعه 16 10 1390 10
X