دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
قلب زهراچودل احمد مختار بسوخت كز شرار محنش گنبذ دوار بسوخت
خون ديوار ودر سوخته را هركه بديد جان او از شرر آن در وديوار بسوخت
وقعه ي ميخ در وضرب لگد سوخت مرا سينه ي فاطمه چون زآتش مسمار بسوخت
داستان پس در وقعه ي جانسوز بود زآن محن ديده ي هر ثابت وسيار بوخت
چه كشيده است ندانم زغلاف شمشير كه دل وپهلويش از شعله ي آزار بسوخت
تازيانه بنموده است سيه بازوي وي عالمي زين ستم دشمن خونخوار بسوخت
رنجه كردند دلش چون فدكش گشتي غصب كه از آن رنجُ دل احمد مختار بسوخت
بشكند دست عدو چون برخش سيلي زد كه از آن ُ صورت گنجينه ي اسرار بسوخت
محسنش سقط شد (آهي )زهمان ضربت در زين غم وغصه دل حيدر كرار بسوخت
---به نقل ازديوان آهي -جلد دوم -ص ۱۰۷-سروده ي َلي آهي -انتشارات خزر -تهران-
دختر ختم رسل حجت دادار منم محرم راز دل حيدر كرار منم
معني سوره ي كل كوثر وآن فيض عظيم كه بقرآن بود از خالق غفار منم
مام شبير وشبر ،شافعه ي روز حساب شجر طيبه ي احمد مختار منم
آنكه از بعد پدر قلب فكارش خون شد از جفا وستم فرقه ي كفار منم
آنكه بر خاست بياري امام ودينش تازيانه بتنش خورده زاشرار منم
آنكه شد محسن شش ماهه ي مظلومش سقط بي گنه از لگد وآن در وديوار منم
آنكه اززخم زبان وستم وظلم عدو غير ناله نبدش در همه دم كار منم
آنكه زد ثاني نمرود برويش سيلي روز شد درنظرش همچو شب تار منم
آنكه از حق طلب مرگ خودش را ميكرد نزد قبر پدرش با دل خونبار منم
آنكه در روز جزا جمع محبينش را برهاند زغم واهمه ي نار منم----
آنكه بر (كرببلايي) بدهد روز حساب حسنات صله بر گفتن اشعار منم
--ص66-67 -كتاب سوم -ارمغان كربلا-نادعلي كربلايي-انتشارات خزر-تهران-----
اشك قلم (زبان حضرت زهرا (س) :----
زبعد مرگ تواي مايه ي اميد پدر جان شدم ززندگي خويش نااميد پدر جان
زدرد پهلوورنج فراق وسيلي دشمن بزيربار مصيبت قدم خميد پدر جان
بجرم آنكه حمايت زشوهرم بنمودم ببين كه رشته ي عمرم عدوبريد پدرجان
بجاي مزدرسالت ازاين گروه ستمگر شده است محسن مظلوم من شهيد پدرجان
رخم زسيلي اعدا كبو دگشته ونيلي شده زبعد تو موي سرم سپيد پدرجان
براي غصب فدك ناسپاس خصم نمك خور چگونه پرده ي حرمت زما دريد پدرجان
گواه باش كه مرگ خود از خدا طلبيدم زبس كه زخم زبان بر دلم رسيد پدرجان
ببين پدر كه دل سنگ شد كباب بحالم زبس كه اشك غم از ديده ام چكيد پدرجان
زديده ي قلم (كربلايي)اشك ببارد سياه گشت همه صفحه ي سپيد پدرجان
--ص 68 -همان منبع فوق -انتشارات خزر -تهران --- ارمغان زهرا(س):----
زامت هديه اي از دار دنيا مي برد زهرا نشاني از فداكاري به عقبا مي برد زهرا
تن مجروح وبازوي كبود وروي نيلي را همانا مخفيانه سوي بابا مي برد زهرا
شكسته استخوان وقامت ازغم دوتايش را بسوي دادگاه حي يكتا مي برد زهرا
زاشك ديده دارد شيشه اي را در كفن پنهان شبانه در لحد از بهر فردا ميبرد زهرا
زسجد بردن حبل المتين با بازوي بسته نوشته نامه اي با اشك مولا مي برد زهرا
از آن ضرب غلاف تيغ قنفذ بسته بازو را شكسته شاخه ي طوبي به طوبا مي برد زهرا
زمسمادودروضرب لگد زآن آتش افروزي شكايتهاي گوناگون زاعدامي برد زهرا
زبس زخم زبان آمد به قلب نازنين او دلي مجروح از بهر مداوا مي برد زهرا
زقتل محسن مظلوم و آن مسمار غم افزا به محشر جوهري از بهر امضا مي برد زهرا
بنال اي (كربلايي)روز وشب زين ماتم عظما كه بهر محسنش سوغات دنيا مي برد زهرا
---نادعلي كربلايي -به نقل ز ارمغان كربلا -ص 69 -انتشارات خزر -تهران--