دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
بار الها در غريبي بيكس وبي ياورم محرم رازم بود اين سينه ي پر آذرم
زهر مامون ستمگر رشته ي عمرم گسيخت روز روشن تيره شد در پيش چشمان ترم
زندگي جز رنج ودرد وغم براي من نبود مي روم از اين جهان اكنون به پيش مادرم
من شدم راحت زدست دشمن بيدادگر واي بر حال دل اهل وعيال وخواهرم
آنچنان زهر جفا كرده براعضايم اثر بسته راه ناله ي جانسوز رادر حنجرم
من پي ترويج قرآن آمدم دراين سفر جان سپارم در ره دين همچو جد اطهرم
نور چشمانم تقي تعجيل كن بر ديدنم اين دم آخر جمال دلربايت بنگرم
دوست دارم اين دم آخر ببينم روي تو روي زانو لحظه اي گيريدراين غربت سرم
من غريبانه سپارم جان ولي دروقت مرگ ياد دشت كربلاوزاده ي پيغمبرم
هر زمان خواهم بنوشم آب سرد خوشگوار از حسين وكودكان تشنه لب ياد آورم
چون ببينم روي فرزندعزيز بيكسم يادعاشورا وجسم غرقه خون اكبرم
گفت با آن لشكر خونخوار سبط مصطفي از عطش جان مي دهد بر روي دستم اصغرم
(كربلايي) مرگ باعزت به از ذلت بود اين بود درسي براي آنكه دارد باورم
----به نقل ازشكوفه هاي غم -جلد اول -صص316-317-ا-نادعلي كربلايي -انتشارات خزر-تهران---زهر سوزان -حضرت امام رضا ----------
از شرارزهر سوزان يا علي موسي الرضا كشته گشتي در خراسان يا علي موسي الرضا
بر حريمت امر گريه داده اي اي شاه دين جملگي بودند گريان يا علي موسي الرضا
كرد تبعيدت چو مامون ستمكار لعين خون دل خوردي به دوران يا علي موسي الرضا
از نماز فطر مامون منع كردي چون ترا شد دلت زآن غصه نالان يا علي موسي الرضا
در غريبي مانده اي بي يار اي سلطان دين زاين جفا هستم در افغان يا علي موسي الرضا
ريخت مامون زهر قتاله به كام اقدست گشته اي زآن زهر بي جان يا علي موسي الرضا
چون گزيده مار در حجره بپيچيدي بخويش هر زمان نالان وگريان يا علي موسي الرضا
از مدينه خودتقي آمد چواندر شهر طوس در برت آن نورتابان يا علي موسي الرضا
سر نهادي برسر زانوي فرزندت جواد ازشرارزهر سوزان يا علي موسي الرضا
گاه جان دادن سرت بودي به دامان پسر اي خديو ملك ايمان يا علي موسي الرضا
ليك معصومه نبودي خواهرت ، كاندرغمت او كند گيسو پريشان يا علي موسي الرضا
همچنان(آهي) بگو در روز وشب با خون دل اي پناه بيپناهان يا علي موسي الرضا
--نقل از: ديوان آهي -جلد دوم-ص 210-211 -علي آهي -انتشارات خزر -تهران ---