دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
-----اربعين---برسر تربت حسين زينب مضطرآمده --------
بر سر تربت حسين زينب مضطر آمده همره كودكان شه دختر حيدرآمده
دختر فاطمه رسد از سفر بلاي شام تاكه مگر بيان كند محنت و ماجراي شام
در دل او چوني بود ناله اي ازنواي شام باز بدشت كربلا زينب مضطر آمده
بر سر قبر شاه دين زينب مضطر ايستاد ناله كشيد ازجگر ، آه كشيد از نهاد
گفت كه اي حسين من ، واي ززاده ي زياد عمر من از جفاي او جان اخا ! سر آمده
خيز كه در مزار تو غمزده زينب آمده روز به پيش ديده اش تيره تر از شب آمده
جان عزيز خواهرت بهر تو بر لب آمده از سفر جفاي شام سوي تو خواهر آمده
زينب ، اي عزيز من از غم تو كباب شد خانه ي صبر خواهرت از غم تو خراب شد
قلب من از فراق تو جان برادر آب شد روح من از فراق توبرون زپيكرآمده
بازويم اي عزيز حق زكعب ني سياه شد بچرخ چهارمين مرا فغان وشور وآه شد
سكينه ي تو دربدر زظلم اين سپاه شد كنار قبرت اين زمان بديده ي تر آمده
سر تو پيش چشم بروي نيزه ي سنان تن توپايمال شد زسم اسب كوفيان
بريده دست اطهرت زراه كينه ساربان شنيده ام بديدنت حميده مادر آمده
بگريه از غمت اخا زمين وآسمان شده بناله از براي تو رسول انس وجان شده
كبود تا لب حسين زچوب خيزران شده بلرزه بهر تو ببين كه عرش اكبر آمده
رقيه را عزيز من به شام غم گذاشتم بجان اطهرت قسم كه چاره اي نداشتم
بروي قبر كوچكش بدست خود نگاشتم زتازيانه عمراو دراين جهان سر آمده
ميرسد از سفر كنون عابد داغدار تو سكينه ي عزيز تو رسيده در كنارتو
رضايي روزوشب شده زغصه اشكبارتو گداي درگه تواي سبط پيمبر آمده
برسر تربت حسين زينب مضطر آمده همره كودكان شه دختر حيدر آمده
-اثر طبع رضايي -به نقل ازگلزار حسيني -صص 99-100-انتشارات قاسمي-مشهد مقدس