دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ
پلاسي بر تن است اورا وميبينم كه بنشسته است،چونان چون همان ايام
همان ايام كه اين ره را بسا، بسيارمي پيمود وشايد نازنين پايش زسنگ راه مي فرسود
ولي اوهمجنان هرروزمي آمد ومي آمد...ومي آمد وتنها مي نشست اينجا
غمان مكه ي مشئوم را باغارمي ناليد غم بي همزبانيهاي خود را...
ومن اكنون به هر سنگي كه در اين غار مي بينم، به روشن ترخطي مي خوانم آن فريادهاي خامش آورا... واكنون نيزگويي آمده است او...آمده است اينجا،
وي گويد غم آن روزگاران را:(( عجب شبهاي سنگيني! همه بي نور! نه ازبام فلك ، قنديل اخترها بودآويز نه اينجا_وادي گسترده ي دشت حجاز_
از شعله ي نوري ، سراغي هست.زمين ، تاريك تاريك است وبرج آسمانها نيز
نه حتي در همه ي ام((ام القري))يك روزن روشن تما شهربي نوراست...
نه تنها شب ، كه اينجاروزهم بسيارشبرنگ است. فروغي هست اگر،از آتش جنگ است
فروزان مهر ، اينجا سخت بي نوراست، بي رنگ است. توگويي راه خود را هرزه مي پويد ونهر نورآن ،زان سوي اين دنيا بود جاري.
مه اند ر گور شب خفته است وناپيداست... پيدا نيست.
سيه رگهاي شهر-اين كوچه ها-ازخون مه خاليست
درآنها مي دودچركاب تندننگ وبد نامي، بد انديشي ودر رگهاي مردم هم.
سيه بازارهاي ((روسپي نامردمان))گرم است تمام شهرگردابي است پر گنداب
تمام سرزمينها نيز دنياهم وگويي قرن ، قرن ننگ وبدنامي است.
فضيلتهالجن آلوده،انسانها سيه فكروسيه كارند... و(انسان)نام اشرافي زيبايي است از معني تهي ...)) مانده محمد(ص) گرم گفتاري غم آلود است.
وخور، ديريست مرده ، غارتاريك است ومن چيزي نمي بينم
ولي گوشم به گفتاراست...ومي بينم توگويي رنگ غمگين كلامش را :
((خداي كعبه، اي يكتا!درودم را پذيرا باش، ا ي برتر وبشنو آنچه ميگويم: